(عمر با امیر المؤمنین على علیه السّلام مشورت کرد که آیا در جنگ ایران شرکت کند پاسخ داد) : 1-علل پیروزى اسلام و مسلمین پیروزى و شکست اسلام، به فراوانى و کمى طرفداران آن نبود، اسلام دین خداست که آن را پیروز ساخت، و سپاه اوست که آن را آماده و یارى فرمود، و رسید تا آنجا که باید برسد، در هر جا که لازم بود طلوع کرد، و ما بر وعده پروردگار خود امیدواریم که او به وعده خود وفا مى کند، و سپاه خود را یارى خواهد کرد. ص 269 جایگاه رهبر چونان ریسمانى محکم است که مهره ها را متّحد ساخته به هم پیوند مى دهد. اگر این رشته از هم بگلسد، مهره ها پراکنده و هر کدام به سویى خواهند افتاد و سپس هرگز جمع آورى نخواهند شد. عرب امروز گر چه از نظر تعداد اندک، امّا با نعمت اسلام فراوانند، و با اتّحاد و هماهنگى عزیز و قدرتمندند، چونان محور آسیاب، جامعه را به گردش در آور، و با کمک مردم، جنگ را اداره کن، زیرا اگر تو از این سرزمین بیرون شوى، مخالفان عرب از هر سو تو را رها کرده و پیمان مى شکنند، چنانکه حفظ مرزهاى داخل که پشت سر مى گذارى مهم تر از آن باشد که در پیش روى خواهى داشت. 2-واقع بینى در مشاوره نظامى همانا، عجم اگر تو را در نبرد بنگرند، گویند این ریشه عرب است اگر آن را بریدید آسوده مى گردید، و همین فکر سبب فشار و تهاجمات پیاپى آنان مى شود و طمع ایشان در تو بیشتر گردد. اینکه گفتى آنان به راه افتاده اند تا با مسلمانان پیکار کنند، ناخشنودى خدا از تو بیشتر، و خدا در دگرگون ساختن آنچه که دوست ندارند تواناتر است. امّا آنچه از فراوانى دشمن گفتى، ما در جنگ هاى گذشته با فراوانى سرباز نمى جنگیدیم، بلکه با یارى و کمک خدا مبارزه مى کردیم.