خدمات تلفن همراه

قرآن تبيان- جزء 26 - حزب 51 - سوره احقاف - صفحه 502


وَبَدَا لَهُمْ سَیِّئَاتُ مَا عَمِلُوا وَحَاقَ بِهِم مَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ
33 - مراجعه شود به تفسیر سوره جاثیه ، آیه :32
وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هَذَا وَمَأْوَاکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّاصِرِینَ
34 - مراجعه شود به تفسیر سوره جاثیه ، آیه :32
ذَلِکُم بِأَنَّکُمُ اتَّخَذْتُمْ آیَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَغَرَّتْکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا فَالْیَوْمَ لَا یُخْرَجُونَ مِنْهَا وَلَا هُمْ یُسْتَعْتَبُونَ
35 - مراجعه شود به تفسیر سوره جاثیه ، آیه :32
فَلِلَّهِ الْحَمْدُ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَرَبِّ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَالَمِینَ
36 - مراجعه شود به تفسیر سوره جاثیه ، آیه :32
وَلَهُ الْکِبْرِیَاءُ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ
37 - مراجعه شود به تفسیر سوره جاثیه ، آیه :32

شروع جزء 26و حزب 51



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ حم
1 - ترجمه آیات :
1 - حم .
2 - اين كتاب از سوى خداوند عزيز و حكيم نازل شده است .
3 - ما آسمانها و زمين و آنچه در ميان اين دو است جز به حق و براى سرآمد معينى نيافريديم . اما كافران از آنچه انذار مى شوند رويگردان هستند.

سوره احقاف
مقدمه
اين سوره در مكه نازل شده و داراى 35 آيه است
محتواى سوره احقاف
اين سوره از سوره هاى مكى است (هر چند جمعى از مفسران نزول بعضى از آيات آن را در مدينه تاءييد كرده اند كه در شرح آن آيات بحث خواهيم كرد) و به حكم شرائط زمان و مكان نزولش ‍ كه زمان مبارزه با شرك ، و دعوت به توحيد و معاد و مسائل زير بنائى اسلام بوده ، در همين محورها سخن مى گويد، و در يك جمعبندى فشرده مى توان گفت اين سوره اهداف زير را تعقيب مى كند:
1 - بيان عظمت قرآن .
2 - مبارزه قاطع بر ضد هر گونه شرك و بت پرستى .
3 - توجيه مردم در مساءله معاد و دادگاه عدل پروردگار.
4 - ضمنا به عنوان هشدار به مشركان و مجرمان گوشه اى از داستان قوم عاد را كه ساكن سرزمين احقاف بودند بيان مى دارد (نام سوره نيز از همينجا گرفته شده است ).
5 - اشاره به گسترش و عموميت دعوت پيامبر اسلام تا آنجا كه غير از انسانها يعنى طايفه جن را نيز شامل مى شود.
6 - تشويق مؤ منان و انذار كافران و ايجاد مبادى خوف و رجاء.
7 - دعوت پيامبر اسلام به صبر و استقامت هر چه بيشتر و اقتدار به سيره انبياى بزرگ پيشين .
فضيلت اين سوره
در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در فضيلت اين سوره آمده است : من قراء سورة الاحقاف اعطى من الاجر بعدد كل رمل فى الدنيا عشر حسنات ، و محى عنه عشر سيئات ، و رفع له عشر درجات : ((هر كس سوره احقاف را بخواند به ازاء هر دانه شن كه در اين دنيا است ده حسنه به او داده مى شود، و ده سيئه
محو مى گردد، و ده درجه بر درجات او افزوده مى شود)). <1>
از آنجا كه ((احقاف )) جمع ((حقف )) (بر وزن رزق ) به معنى شنهاى روان است كه بر اثر وزش باد در بيابانها به صورت مستطيل و كج و معوج روى هم انباشته مى شود، و سرزمين قوم عاد را از اين جهت ((احقاف )) مى گفتند كه ريگستانى به اين صورت بود تعبير حديث فوق ناظر به همين معنى است .
بديهى است اينگونه حسنات و درجات تنها به خاطر تلاوت الفاظ نيست بلكه تلاوتى است سازنده و بيدارگر در مسير ايمان و تقوى ، و محتواى سوره احقاف به راستى چنين اثرى را دارد، اگر انسان طالب حقيقت و آماده عمل باشد.
در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) آمده است : من قراء كل ليلة او كل جمعة سورة الاحقاف لم يصبه الله عز و جل بروعة فى الحياة الدنيا، و آمنه من فزع يوم القيامة ان شاء الله : ((هر كس ‍ سوره احقاف را هر شب ، يا هر جمعه ، بخواند خداوند وحشت دنيا را از او برمى دارد، و از وحشت روز قيامت نيز در امان مى دارد)). <2>
تفسير:
آفرينش اين جهان بر اساس حق است
اين سوره آخرين سوره از سوره هاى هفتگانه ((حم )) است كه مجموعا ((حواميم )) نام دارد.
در تفسير ((حروف مقطعه )) عموما، و ((حم )) خصوصا، مطالب زيادى در آغاز سوره هاى ((بقره )) و ((آل عمران )) و ((اعراف )) و سوره هاى گذشته ((حم )) داشتيم
نيازى به تكرار ندارد.
همين قدر مى گوئيم كه اين آيات تكاندهنده و حركت آفرين و پرمحتواى قرآن از حروف ساده الفبا، از حا و ميم ، و مانند آن ، تركيب يافته ، و در عظمت خداوند همين بس كه چنان تركيب عظيمى را از چنين مفردات ساده اى به وجود آورده كه اگر تا دامنه قيامت در اسرار آن انديشه كنند باز هم مطالب ناگفته بسيار دارد.
و شايد به همين جهت بلافاصله مى افزايد: - اين كتاب از سوى خداوند عزيز و حكيم (قادر و توانا) نازل شده است )) (تنزيل الكتاب من الله العزيز الحكيم ).
اين همان تعبيرى است كه در آغاز سه سوره از سوره هاى ((حم )) آمده است (مؤ من و جاثيه و احقاف ).
مسلم است قدرتى شكست ناپذير و حكمتى بيكران لازم است تا چنين كتابى را نازل كند.
سپس از كتاب ((تدوين )) به كتاب ((تكوين )) پرداخته ، و از عظمت و حقانيت آسمانها و زمين سخن مى گويد، و مى فرمايد: ((ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو است جز به حق نيافريديم )) (ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما الا بالحق ).
نه در كتاب آسمانيش كلمه اى بر خلاف حق است ، و نه در مجموعه عالم خلقتش چيزى ناموزون و مخالف حق يافت مى شود، همه موزون ، همه سنجيده ، و همه همراه و تواءم با حق است .
اما اين آفرينش همانگونه كه سرآغازى داشته سرانجامى نيز دارد، و لذا
در دنباله آيه مى افزايد: ((ما براى آن سرآمد معينى قرار داديم )) (و اجل مسمى ).
كه با فرارسيدن آن دنيا فانى مى شود، و چون اين جهان تواءم با حق و داراى هدف است ، طبعا بايد به دنبال آن جهانى ديگر كه نتائج اعمال در آن بررسى مى شود وجود داشته باشد، بنابراين حقانيت اين جهان خود دليل بر وجود معاد است ، و گرنه پوچ و بيهوده بود و تواءم با ظلم و ستم فراوان .
اما با اينكه قرآن حق است ، و آفرينش جهان نيز حق ((كافران لجوج از آنچه انذار شده اند رويگردان هستند)) (و الذين كفروا عما انذروا معرضون ).
از يك سو آيات قرآن پى در پى آنها را انذار و بيم مى دهد كه دادگاه بزرگى در پيش داريد، و از سوى ديگر جهان آفرينش با نظامات خاص خود نيز هشدار مى دهد كه حسابى در كار است ، اما اين غافلان بيخبر نه به اين توجهى مى كنند، و نه به آن .
تعبير به ((معرضون )) از ماده ((اعراض )) اشاره به اين است كه اگر با آيات تكوين و تدوين روبرو و مواجه شوند حقايق را درك مى كنند اما آنها صورت خود را برمى گردانند، و از حق گريزانند مبادا در روند تقاليد و تخيلات و هوى و هوس آنها دگرگونى ايجاد كند.

تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
2 - مراجعه شود به تفسیر سوره احقاف ، آیه :1
مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمًّى وَالَّذِینَ کَفَرُوا عَمَّا أُنذِرُوا مُعْرِضُونَ
3 - مراجعه شود به تفسیر سوره احقاف ، آیه :1
قُلْ أَرَأَیْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَرُونِی مَاذَا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِی السَّمَاوَاتِ ائْتُونِی بِکِتَابٍ مِّن قَبْلِ هَذَا أَوْ أَثَارَةٍ مِّنْ عِلْمٍ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ
4 - ترجمه آیات :
4 - به آنها بگو به من خبر دهيد معبودهائى را كه غير از خدا پرستش مى كنيد نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريده اند؟ يا شركتى در آفرينش آسمانها دارند؟ كتابى آسمانى پيش از اين ، يا اثر علمى از گذشتگان براى من بياوريد (كه دليل صدق گفتار شما باشد) اگر راست مى گوئيد.
5 - چه كسى گمراه تر است از آنها كه غير خدا را پرستش مى كنند كه اگر تا قيامت هم آنان را بخوانند پاسخشان نمى گويند، و اصلا صداى آنها را نمى شنوند!
6 - و هنگامى كه مردم محشور مى شوند معبودهاى آنها دشمنانشان خواهند بود، حتى عبادت آنها را انكار مي کنند!

گمراهترين مردم ؟
در آيات گذشته سخن از آفرينش آسمانها و زمين در ميان بود كه همه اينها از خداوند عزيز و حكيم است ، لازمه اين سخن آن است كه جز او معبودى در جهان نيست چرا كه تنها كسى شايسته عبوديت است كه خالق و مدبر عالم باشد، و اين دو در ذات پاك او جمع است .
و براى تكميل اين بحث در آيات مورد بحث روى سخن را به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) كرده ، مى فرمايد: ((به اين مشركان بگو: به من خبر دهيد معبودهائى را كه غير از خدا پرستش مى كنيد نشان دهيد چه چيز از زمين را آفريده اند))؟! (قل ا رايتم ما تدعون من دون الله ارونى ما ذا خلقوا من الارض ).
((يا اينكه شركتى در آفرينش آسمانها و مالكيت و تدبير آنها دارند)) (ام لهم شرك فى السموات ).
هنگامى كه شما قبول داريد بتها هيچگونه دخالتى نه در آفرينش ‍ موجودات زمينى دارند، و نه در آفرينش خورشيد و ماه و ستارگان و موجودات عالم بالا، و خودتان با صراحت مى گوئيد ((خالق همه اينها الله است )). <3>
با اينحال چگونه براى حل مشكلات يا جلب بركات دست به دامن ((بتها)) اين موجودات بى خاصيت و فاقد عقل و شعور مى زنيد؟!
و اگر فرضا مى گوئيد آنها شركتى در امر خلقت و آفرينش ‍ داشته اند ((كتابى از كتب آسمانى پيشين كه گفتار شما را تصديق كند، يا آثارى علمى از علماى گذشته كه گواهى بر اين معنى دهد براى من بياوريد اگر راست مى گوئيد)) (ايتونى بكتاب من قبل هذا او اثارة من علم ان كنتم صادقين ).
كوتاه سخن اينكه : دليل يا جنبه نقلى دارد و از طريق وحى آسمانى است يا عقلى و منطقى ، و يا شهادت و گواهى دانشمندان ، شما كه در ادعاهاى خود در مورد بتها نه متكى به وحى و كتاب آسمانى هستيد، و نه مى توانيد شركت آنها را در آفرينش آسمان و زمين اثبات كنيد، تا از اين دليل عقلى براى الوهيت آنها استفاده نمائيد، و نه اثرى از علوم پيشينيان گفته شما را تاءييد مى كند، پس معلوم مى شود آئين و مسلك شما چيزى جز مشتى از خرافات زشت و پندارهاى دروغين نيست .
بنابراين جمله ((ارونى ما ذا خلقوا من الارض …)) اشاره به دليل عقل و جمله ((ايتونى بكتاب من قبل هذا)) اشاره به وحى آسمانى و تعبير به ((اثارة من علم )) اشاره به سنت انبياى گذشته و اوصياى آنان يا آثار دانشمندان پيشين است . <4>
علماى لغت و مفسران براى ((اثارة )) (بر وزن حلاوة ) چند معنى ذكر كرده اند: ((باقيمانده چيزى )) ((روايت )) و ((علامت )) ولى ظاهر اين است كه همه به يك معنى بازمى گردد، و آن اثرى است كه از چيزى باقى مى ماند، و دليل بر وجود آن است .
شبيه همين گفتگو و مؤ اخذه و محاكمه بت پرستان در آيه 40 سوره فاطر آمده است ، آنجا كه مى گويد: قل اء راءيتم شركائكم الذين تدعون من دون الله ارونى ما ذا خلقوا من الارض ام لهم شرك فى السموات ام آتيناهم كتابا فهم على بينة منه بل ان يعد الظالمون بعضهم بعضا الا غرورا.
قابل توجه اينكه در مورد زمين مى گويد: ما ذا خلقوا من الارض ‍ (چه
چيز از زمين را آفريده اند؟) و در مورد آسمانها مى گويد: ام لهم شرك فى السموات (يا اينكه در آفرينش آسمانها شركتى دارند؟) يعنى در هر دو جا سخن از شركت است ، زيرا شرك در عبادت بايد از شرك در خالقيت و تدبير نشات گيرد.
در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد كه اگر مشركان معمولا امر خلقت را منحصرا مربوط به الله مى دانستند مطالبه يكى از اين دلائل سه گانه از آنها براى چيست ؟.
در پاسخ مى توان گفت كه اين مطالبه از گروه اندكى است كه احتمالا در ميان بتپرستان بوده اند و بتان را سهيم در آفرينش ‍ مى دانستند، يا اينكه مساءله به صورت فرضى مطرح شده ، يعنى اگر فرضا به فكر چنين ادعائى در زمينه شركت بتها در آفرينش ‍ جهان بيفتيد هيچگونه دليل عقلى و نقلى و عقلائى بر ادعاى خود نداريد.
سپس براى بيان عمق گمراهى اين مشركان مى افزايد: ((چه كسى گمراه تر است از آنها كه موجودى غير از خدا را پرستش ‍ مى كنند كه اگر تا قيامت هم آنان را بخوانند پاسخشان نمى گويند))؟ (و من اضل ممن يدعوا من دون الله من لا يستجيب له الى يوم القيامة ).
نه تنها پاسخ آنها را نمى دهند، اصلا سخنانشان را نمى شنوند ((و از دعا و نداى آنها غافلند))! (و هم عن دعائهم غافلون ).
بعضى از مفسران مرجع ضمير را در اين آيه بتهاى بيجان دانسته اند به تناسب اينكه بيشترين معبودهاى مشركان عرب همين بتها بودند، و بعضى اشاره به فرشتگان و انسانهائى كه معبود واقع شدند مى دانند، چرا كه عبادت كنندگان فرشتگان و جن در ميان عرب كم نبودند، تعبيرات مختلف اين آيه كه مناسب ذوى العقول است اين معنى را تاءييد مى كند.
ولى هيچ مانعى ندارد كه آيه را به مفهوم گسترده اش تفسير كنيم و تمام اين معبودها اعم از بيجان و جاندار، ذوى العقول و غير ذوى العقول در مفهوم آيه جمع باشد، و تعبيرهاى مناسب ذوى العقول به اصطلاح از باب ((تغليب )) است .
اينكه مى گويد تا روز قيامت به سخن آنها پاسخ نمى گويند مفهومش اين نيست كه در قيامت جوابشان را مى دهند - آنچنانكه بعضى پنداشته اند - بلكه اين يك تعبير رائج است كه براى نفى ابد به كار مى رود، فى المثل مى گوئيم : اگر تا روز قيامت هم به فلانكس اصرار كنى به تو وام نمى دهد يعنى هرگز چنين كارى انجام نخواهد شد، نه اينكه در قيامت خواسته تو را عملى مى كند.
نكته آن نيز معلوم است ، زيرا هرگونه فعاليت و تلاش و كوشش و اجابت دعوت در اين دنيا مفيد است ، هنگامى كه دنيا پايان مى گيرد زمينه همه اين امور كلا برچيده مى شود.
و از آن اسفبارتر اينكه : ((هنگامى كه مردم مشرك در قيامت محشور مى شوند معبودهاى آنها دشمنان آنها خواهند بود حتى عبادت آنها را انكار مى كنند))! (و اذا حشر الناس كانوا لهم اعداء و كانوا بعبادتهم كافرين ).
معبودهائى كه عقل دارند رسما به دشمنى برمى خيزند، حضرت مسيح (عليه السلام ) از عابدان خود بيزارى مى جويد، و فرشتگان نيز تبرى مى جويند، حتى شياطين و جن نيز اظهار تنفر مى كنند، و آنها كه بى عقل بودند خداوند حيات و عقل به آنها مى بخشد تا به سخن درآيند و مراتب دشمنى و نفرت خود را از اين عابدان اظهار كنند.
نظير اين معنى در آيات ديگر قرآن نيز آمده است ، از جمله در آيه 14 سوره فاطر، خطاب به مشركان ، مى خوانيم : ان تدعوهم لا يسمعوا دعائكم و لو سمعوا ما استجابوا لكم و يوم القيامة يكفرون بشرككم و لا ينبئك مثل خبير:
((هر گاه آنها را بخوانيد صداى شما را نمى شنوند و اگر بشنوند اجابت نمى كنند و روز قيامت شرك و عبادت شما را انكار مى كنند و هيچكس چون خداوند آگاه ، تو را باخبر نمى سازد))!
در اينجا نيز تمام مسائلى كه در آيات مورد بحث آمده با تفاوت مختصرى تكرار شده است .
اما چگونه معبودان عبادت عابدان را انكار مى كنند در حالى كه جاى انكار نيست ؟
ممكن است اشاره به اين باشد كه آنها در حقيقت هواى نفس ‍ خويش را مى پرستيدند نه معبودان را چرا كه سرچشمه ((بت پرستى )) ((هوى پرستى )) است .
اين نكته نيز قابل توجه است كه عداوت و دشمنى معبودها نسبت به عابدان در قيامت مطلبى نيست كه تنها در اينجا روى آن تكيه شده باشد، در آيه 25 سوره عنكبوت از قول ابراهيم (عليه السلام ) قهرمان بتشكن نيز مى خوانيم : و قال انما اتخذتم من دون الله اوثانا مودة بينكم فى الحياة الدنيا ثم يوم القيامة يكفر بعضكم ببعض و يلعن بعضكم بعضا: ((ابراهيم گفت شما غير از خدا بتهائى براى خود برگزيده ايد كه مايه دوستى ميان شما در زندگى دنيا باشد، اما در قيامت هر يك به ديگرى كافر مى شويد و يكديگر را لعن مى كنيد))!.
در آيه 82 سوره مريم نيز آمده است كلا سيكفرون بعبادتهم و يكونون عليهم ضدا: ((به زودى آنها عبادت عابدان را انكار مى كنند و بر ضد آنها خواهند بود)).

وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن یَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ
5 - مراجعه شود به تفسیر سوره احقاف ، آیه :4

صفحه : 502
بزرگتر  کوچکتر  بدون ترجمه  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
قرآن  عثمان طه با کیفیت بالا صفحه 502
تصویر  انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 

33 - مراجعه شود به تفسیر سوره جاثیه ، آیه :32

34 - مراجعه شود به تفسیر سوره جاثیه ، آیه :32

35 - مراجعه شود به تفسیر سوره جاثیه ، آیه :32

36 - مراجعه شود به تفسیر سوره جاثیه ، آیه :32

37 - مراجعه شود به تفسیر سوره جاثیه ، آیه :32



1 - ترجمه آیات : 1 - حم . 2 - اين كتاب از سوى خداوند عزيز و حكيم نازل شده است . 3 - ما آسمانها و زمين و آنچه در ميان اين دو است جز به حق و براى سرآمد معينى نيافريديم . اما كافران از آنچه انذار مى شوند رويگردان هستند. سوره احقاف مقدمه اين سوره در مكه نازل شده و داراى 35 آيه است محتواى سوره احقاف اين سوره از سوره هاى مكى است (هر چند جمعى از مفسران نزول بعضى از آيات آن را در مدينه تاءييد كرده اند كه در شرح آن آيات بحث خواهيم كرد) و به حكم شرائط زمان و مكان نزولش ‍ كه زمان مبارزه با شرك ، و دعوت به توحيد و معاد و مسائل زير بنائى اسلام بوده ، در همين محورها سخن مى گويد، و در يك جمعبندى فشرده مى توان گفت اين سوره اهداف زير را تعقيب مى كند: 1 - بيان عظمت قرآن . 2 - مبارزه قاطع بر ضد هر گونه شرك و بت پرستى . 3 - توجيه مردم در مساءله معاد و دادگاه عدل پروردگار. 4 - ضمنا به عنوان هشدار به مشركان و مجرمان گوشه اى از داستان قوم عاد را كه ساكن سرزمين احقاف بودند بيان مى دارد (نام سوره نيز از همينجا گرفته شده است ). 5 - اشاره به گسترش و عموميت دعوت پيامبر اسلام تا آنجا كه غير از انسانها يعنى طايفه جن را نيز شامل مى شود. 6 - تشويق مؤ منان و انذار كافران و ايجاد مبادى خوف و رجاء. 7 - دعوت پيامبر اسلام به صبر و استقامت هر چه بيشتر و اقتدار به سيره انبياى بزرگ پيشين . فضيلت اين سوره در حديثى از پيغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) در فضيلت اين سوره آمده است : من قراء سورة الاحقاف اعطى من الاجر بعدد كل رمل فى الدنيا عشر حسنات ، و محى عنه عشر سيئات ، و رفع له عشر درجات : ((هر كس سوره احقاف را بخواند به ازاء هر دانه شن كه در اين دنيا است ده حسنه به او داده مى شود، و ده سيئه محو مى گردد، و ده درجه بر درجات او افزوده مى شود)). <1> از آنجا كه ((احقاف )) جمع ((حقف )) (بر وزن رزق ) به معنى شنهاى روان است كه بر اثر وزش باد در بيابانها به صورت مستطيل و كج و معوج روى هم انباشته مى شود، و سرزمين قوم عاد را از اين جهت ((احقاف )) مى گفتند كه ريگستانى به اين صورت بود تعبير حديث فوق ناظر به همين معنى است . بديهى است اينگونه حسنات و درجات تنها به خاطر تلاوت الفاظ نيست بلكه تلاوتى است سازنده و بيدارگر در مسير ايمان و تقوى ، و محتواى سوره احقاف به راستى چنين اثرى را دارد، اگر انسان طالب حقيقت و آماده عمل باشد. در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام ) آمده است : من قراء كل ليلة او كل جمعة سورة الاحقاف لم يصبه الله عز و جل بروعة فى الحياة الدنيا، و آمنه من فزع يوم القيامة ان شاء الله : ((هر كس ‍ سوره احقاف را هر شب ، يا هر جمعه ، بخواند خداوند وحشت دنيا را از او برمى دارد، و از وحشت روز قيامت نيز در امان مى دارد)). <2> تفسير: آفرينش اين جهان بر اساس حق است اين سوره آخرين سوره از سوره هاى هفتگانه ((حم )) است كه مجموعا ((حواميم )) نام دارد. در تفسير ((حروف مقطعه )) عموما، و ((حم )) خصوصا، مطالب زيادى در آغاز سوره هاى ((بقره )) و ((آل عمران )) و ((اعراف )) و سوره هاى گذشته ((حم )) داشتيم نيازى به تكرار ندارد. همين قدر مى گوئيم كه اين آيات تكاندهنده و حركت آفرين و پرمحتواى قرآن از حروف ساده الفبا، از حا و ميم ، و مانند آن ، تركيب يافته ، و در عظمت خداوند همين بس كه چنان تركيب عظيمى را از چنين مفردات ساده اى به وجود آورده كه اگر تا دامنه قيامت در اسرار آن انديشه كنند باز هم مطالب ناگفته بسيار دارد. و شايد به همين جهت بلافاصله مى افزايد: - اين كتاب از سوى خداوند عزيز و حكيم (قادر و توانا) نازل شده است )) (تنزيل الكتاب من الله العزيز الحكيم ). اين همان تعبيرى است كه در آغاز سه سوره از سوره هاى ((حم )) آمده است (مؤ من و جاثيه و احقاف ). مسلم است قدرتى شكست ناپذير و حكمتى بيكران لازم است تا چنين كتابى را نازل كند. سپس از كتاب ((تدوين )) به كتاب ((تكوين )) پرداخته ، و از عظمت و حقانيت آسمانها و زمين سخن مى گويد، و مى فرمايد: ((ما آسمانها و زمين و آنچه را ميان اين دو است جز به حق نيافريديم )) (ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما الا بالحق ). نه در كتاب آسمانيش كلمه اى بر خلاف حق است ، و نه در مجموعه عالم خلقتش چيزى ناموزون و مخالف حق يافت مى شود، همه موزون ، همه سنجيده ، و همه همراه و تواءم با حق است . اما اين آفرينش همانگونه كه سرآغازى داشته سرانجامى نيز دارد، و لذا در دنباله آيه مى افزايد: ((ما براى آن سرآمد معينى قرار داديم )) (و اجل مسمى ). كه با فرارسيدن آن دنيا فانى مى شود، و چون اين جهان تواءم با حق و داراى هدف است ، طبعا بايد به دنبال آن جهانى ديگر كه نتائج اعمال در آن بررسى مى شود وجود داشته باشد، بنابراين حقانيت اين جهان خود دليل بر وجود معاد است ، و گرنه پوچ و بيهوده بود و تواءم با ظلم و ستم فراوان . اما با اينكه قرآن حق است ، و آفرينش جهان نيز حق ((كافران لجوج از آنچه انذار شده اند رويگردان هستند)) (و الذين كفروا عما انذروا معرضون ). از يك سو آيات قرآن پى در پى آنها را انذار و بيم مى دهد كه دادگاه بزرگى در پيش داريد، و از سوى ديگر جهان آفرينش با نظامات خاص خود نيز هشدار مى دهد كه حسابى در كار است ، اما اين غافلان بيخبر نه به اين توجهى مى كنند، و نه به آن . تعبير به ((معرضون )) از ماده ((اعراض )) اشاره به اين است كه اگر با آيات تكوين و تدوين روبرو و مواجه شوند حقايق را درك مى كنند اما آنها صورت خود را برمى گردانند، و از حق گريزانند مبادا در روند تقاليد و تخيلات و هوى و هوس آنها دگرگونى ايجاد كند.

2 - مراجعه شود به تفسیر سوره احقاف ، آیه :1

3 - مراجعه شود به تفسیر سوره احقاف ، آیه :1

4 - ترجمه آیات : 4 - به آنها بگو به من خبر دهيد معبودهائى را كه غير از خدا پرستش مى كنيد نشان دهيد چه چيزى از زمين را آفريده اند؟ يا شركتى در آفرينش آسمانها دارند؟ كتابى آسمانى پيش از اين ، يا اثر علمى از گذشتگان براى من بياوريد (كه دليل صدق گفتار شما باشد) اگر راست مى گوئيد. 5 - چه كسى گمراه تر است از آنها كه غير خدا را پرستش مى كنند كه اگر تا قيامت هم آنان را بخوانند پاسخشان نمى گويند، و اصلا صداى آنها را نمى شنوند! 6 - و هنگامى كه مردم محشور مى شوند معبودهاى آنها دشمنانشان خواهند بود، حتى عبادت آنها را انكار مي کنند! گمراهترين مردم ؟ در آيات گذشته سخن از آفرينش آسمانها و زمين در ميان بود كه همه اينها از خداوند عزيز و حكيم است ، لازمه اين سخن آن است كه جز او معبودى در جهان نيست چرا كه تنها كسى شايسته عبوديت است كه خالق و مدبر عالم باشد، و اين دو در ذات پاك او جمع است . و براى تكميل اين بحث در آيات مورد بحث روى سخن را به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) كرده ، مى فرمايد: ((به اين مشركان بگو: به من خبر دهيد معبودهائى را كه غير از خدا پرستش مى كنيد نشان دهيد چه چيز از زمين را آفريده اند))؟! (قل ا رايتم ما تدعون من دون الله ارونى ما ذا خلقوا من الارض ). ((يا اينكه شركتى در آفرينش آسمانها و مالكيت و تدبير آنها دارند)) (ام لهم شرك فى السموات ). هنگامى كه شما قبول داريد بتها هيچگونه دخالتى نه در آفرينش ‍ موجودات زمينى دارند، و نه در آفرينش خورشيد و ماه و ستارگان و موجودات عالم بالا، و خودتان با صراحت مى گوئيد ((خالق همه اينها الله است )). <3> با اينحال چگونه براى حل مشكلات يا جلب بركات دست به دامن ((بتها)) اين موجودات بى خاصيت و فاقد عقل و شعور مى زنيد؟! و اگر فرضا مى گوئيد آنها شركتى در امر خلقت و آفرينش ‍ داشته اند ((كتابى از كتب آسمانى پيشين كه گفتار شما را تصديق كند، يا آثارى علمى از علماى گذشته كه گواهى بر اين معنى دهد براى من بياوريد اگر راست مى گوئيد)) (ايتونى بكتاب من قبل هذا او اثارة من علم ان كنتم صادقين ). كوتاه سخن اينكه : دليل يا جنبه نقلى دارد و از طريق وحى آسمانى است يا عقلى و منطقى ، و يا شهادت و گواهى دانشمندان ، شما كه در ادعاهاى خود در مورد بتها نه متكى به وحى و كتاب آسمانى هستيد، و نه مى توانيد شركت آنها را در آفرينش آسمان و زمين اثبات كنيد، تا از اين دليل عقلى براى الوهيت آنها استفاده نمائيد، و نه اثرى از علوم پيشينيان گفته شما را تاءييد مى كند، پس معلوم مى شود آئين و مسلك شما چيزى جز مشتى از خرافات زشت و پندارهاى دروغين نيست . بنابراين جمله ((ارونى ما ذا خلقوا من الارض …)) اشاره به دليل عقل و جمله ((ايتونى بكتاب من قبل هذا)) اشاره به وحى آسمانى و تعبير به ((اثارة من علم )) اشاره به سنت انبياى گذشته و اوصياى آنان يا آثار دانشمندان پيشين است . <4> علماى لغت و مفسران براى ((اثارة )) (بر وزن حلاوة ) چند معنى ذكر كرده اند: ((باقيمانده چيزى )) ((روايت )) و ((علامت )) ولى ظاهر اين است كه همه به يك معنى بازمى گردد، و آن اثرى است كه از چيزى باقى مى ماند، و دليل بر وجود آن است . شبيه همين گفتگو و مؤ اخذه و محاكمه بت پرستان در آيه 40 سوره فاطر آمده است ، آنجا كه مى گويد: قل اء راءيتم شركائكم الذين تدعون من دون الله ارونى ما ذا خلقوا من الارض ام لهم شرك فى السموات ام آتيناهم كتابا فهم على بينة منه بل ان يعد الظالمون بعضهم بعضا الا غرورا. قابل توجه اينكه در مورد زمين مى گويد: ما ذا خلقوا من الارض ‍ (چه چيز از زمين را آفريده اند؟) و در مورد آسمانها مى گويد: ام لهم شرك فى السموات (يا اينكه در آفرينش آسمانها شركتى دارند؟) يعنى در هر دو جا سخن از شركت است ، زيرا شرك در عبادت بايد از شرك در خالقيت و تدبير نشات گيرد. در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد كه اگر مشركان معمولا امر خلقت را منحصرا مربوط به الله مى دانستند مطالبه يكى از اين دلائل سه گانه از آنها براى چيست ؟. در پاسخ مى توان گفت كه اين مطالبه از گروه اندكى است كه احتمالا در ميان بتپرستان بوده اند و بتان را سهيم در آفرينش ‍ مى دانستند، يا اينكه مساءله به صورت فرضى مطرح شده ، يعنى اگر فرضا به فكر چنين ادعائى در زمينه شركت بتها در آفرينش ‍ جهان بيفتيد هيچگونه دليل عقلى و نقلى و عقلائى بر ادعاى خود نداريد. سپس براى بيان عمق گمراهى اين مشركان مى افزايد: ((چه كسى گمراه تر است از آنها كه موجودى غير از خدا را پرستش ‍ مى كنند كه اگر تا قيامت هم آنان را بخوانند پاسخشان نمى گويند))؟ (و من اضل ممن يدعوا من دون الله من لا يستجيب له الى يوم القيامة ). نه تنها پاسخ آنها را نمى دهند، اصلا سخنانشان را نمى شنوند ((و از دعا و نداى آنها غافلند))! (و هم عن دعائهم غافلون ). بعضى از مفسران مرجع ضمير را در اين آيه بتهاى بيجان دانسته اند به تناسب اينكه بيشترين معبودهاى مشركان عرب همين بتها بودند، و بعضى اشاره به فرشتگان و انسانهائى كه معبود واقع شدند مى دانند، چرا كه عبادت كنندگان فرشتگان و جن در ميان عرب كم نبودند، تعبيرات مختلف اين آيه كه مناسب ذوى العقول است اين معنى را تاءييد مى كند. ولى هيچ مانعى ندارد كه آيه را به مفهوم گسترده اش تفسير كنيم و تمام اين معبودها اعم از بيجان و جاندار، ذوى العقول و غير ذوى العقول در مفهوم آيه جمع باشد، و تعبيرهاى مناسب ذوى العقول به اصطلاح از باب ((تغليب )) است . اينكه مى گويد تا روز قيامت به سخن آنها پاسخ نمى گويند مفهومش اين نيست كه در قيامت جوابشان را مى دهند - آنچنانكه بعضى پنداشته اند - بلكه اين يك تعبير رائج است كه براى نفى ابد به كار مى رود، فى المثل مى گوئيم : اگر تا روز قيامت هم به فلانكس اصرار كنى به تو وام نمى دهد يعنى هرگز چنين كارى انجام نخواهد شد، نه اينكه در قيامت خواسته تو را عملى مى كند. نكته آن نيز معلوم است ، زيرا هرگونه فعاليت و تلاش و كوشش و اجابت دعوت در اين دنيا مفيد است ، هنگامى كه دنيا پايان مى گيرد زمينه همه اين امور كلا برچيده مى شود. و از آن اسفبارتر اينكه : ((هنگامى كه مردم مشرك در قيامت محشور مى شوند معبودهاى آنها دشمنان آنها خواهند بود حتى عبادت آنها را انكار مى كنند))! (و اذا حشر الناس كانوا لهم اعداء و كانوا بعبادتهم كافرين ). معبودهائى كه عقل دارند رسما به دشمنى برمى خيزند، حضرت مسيح (عليه السلام ) از عابدان خود بيزارى مى جويد، و فرشتگان نيز تبرى مى جويند، حتى شياطين و جن نيز اظهار تنفر مى كنند، و آنها كه بى عقل بودند خداوند حيات و عقل به آنها مى بخشد تا به سخن درآيند و مراتب دشمنى و نفرت خود را از اين عابدان اظهار كنند. نظير اين معنى در آيات ديگر قرآن نيز آمده است ، از جمله در آيه 14 سوره فاطر، خطاب به مشركان ، مى خوانيم : ان تدعوهم لا يسمعوا دعائكم و لو سمعوا ما استجابوا لكم و يوم القيامة يكفرون بشرككم و لا ينبئك مثل خبير: ((هر گاه آنها را بخوانيد صداى شما را نمى شنوند و اگر بشنوند اجابت نمى كنند و روز قيامت شرك و عبادت شما را انكار مى كنند و هيچكس چون خداوند آگاه ، تو را باخبر نمى سازد))! در اينجا نيز تمام مسائلى كه در آيات مورد بحث آمده با تفاوت مختصرى تكرار شده است . اما چگونه معبودان عبادت عابدان را انكار مى كنند در حالى كه جاى انكار نيست ؟ ممكن است اشاره به اين باشد كه آنها در حقيقت هواى نفس ‍ خويش را مى پرستيدند نه معبودان را چرا كه سرچشمه ((بت پرستى )) ((هوى پرستى )) است . اين نكته نيز قابل توجه است كه عداوت و دشمنى معبودها نسبت به عابدان در قيامت مطلبى نيست كه تنها در اينجا روى آن تكيه شده باشد، در آيه 25 سوره عنكبوت از قول ابراهيم (عليه السلام ) قهرمان بتشكن نيز مى خوانيم : و قال انما اتخذتم من دون الله اوثانا مودة بينكم فى الحياة الدنيا ثم يوم القيامة يكفر بعضكم ببعض و يلعن بعضكم بعضا: ((ابراهيم گفت شما غير از خدا بتهائى براى خود برگزيده ايد كه مايه دوستى ميان شما در زندگى دنيا باشد، اما در قيامت هر يك به ديگرى كافر مى شويد و يكديگر را لعن مى كنيد))!. در آيه 82 سوره مريم نيز آمده است كلا سيكفرون بعبادتهم و يكونون عليهم ضدا: ((به زودى آنها عبادت عابدان را انكار مى كنند و بر ضد آنها خواهند بود)).

5 - مراجعه شود به تفسیر سوره احقاف ، آیه :4

مشخصات :
قرآن تبيان- جزء 26 - حزب 51 - سوره احقاف - صفحه 502
قرائت ترتیل سعد الغامدی-آيه اي-باکیفیت(MP3)
بصورت فونتی ، رسم الخط quran-simple-enhanced ، فونت قرآن طه
با اندازه فونت 25px
بصورت تصویری ، قرآن عثمان طه با کیفیت بالا

مشخصات ترجمه یا تفسیر :
تفسیر نمونه

انتخاب  فهرست  جستجو  صفحه بعد  صفحه قبل 
اگر این صفحه عملکرد مناسبی ندارد
از این لینک کمکی استفاده فرمایید .
 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 90,089,510