صحیفه امام خمینی ره - سخنراني - ابعاد شخصيت حضرت امير "ع " - صبح 12 اسفند 1366

عنوان : ابعاد شخصيت حضرت امير "ع "
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 12 اسفند 1366
تاریخ قمری : 13 رجب 1408
مناسبت : ميلاد حضرت علي "ع "
جلد : 20

متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
مظلوميت علي "ع " در تعاريف توهين آميز به ايشان
اين عيد مبارك را به همه مسلمين جهان و مستضعفان و خصوصا، ملت ايران تبريك عرض مي كنم و از خداوند تعالي سلامت همه را خواستارم .
ما درباره حضرت امير، جهات معنويش دست ما ازش كوتاه است . ما از آن جهات معنوي كه در ايشان بوده است حتي يك جمله موافق با واقع نمي توانيم عرض كنيم ، لكن بعض از جهات كه مربوط به خود جهت مادي است و جهات اجتماعي است ، آن رامي شود گفت . شما ملاحظه كنيد كه يك نفر كه خليفه مسلمين است ، زمامدار امور است ،خليفه است ، اين چه وضعي داشته است ؟ در حالي كه خليفه است مي خواهد نماز جمعه بخواند، لباس زيادي ندارد، مي رود بالاي منبر، آن لباس كه دارد، حركت مي دهد - به حسب نقل - تا خشك بشود، دو تا لباس ندارد. يك كفشي را كه خودش وصله مي كرده است ، كفاشي مي كرده است ، ازش مي پرسند، حضرت مي فرمايد كه اين كفش به نظرشما چقدر ارزش دارد؟ مي گويند هيچ . مي گويد كه "امارت بر شما هم ، خلافت هم ، درنظر من مثل اين كفش و پايينتر از اين كفش است ، مگر اينكه اقامه عدالت كنم ". شما كجاسراغ داريد كه يك نفر خليفه باشد و وضعش اين طور باشد؟ حضرت امير - سلام الله عليه - حقيقتا مظلوم است و مظلوم بوده است ، حتي در بين شيعيان هم مظلوم است . وقتيمي خواهند تعريف كنند از حضرت امير، تعريف مي كنند به چيزهايي كه بر خلاف واقع است و توهين به حضرت است . مثلا، مي گويند كه انگشترش را كه مي خواسته هديه بدهد به فقير، قيمتش خراج شامات بوده است ! آن كسي كه لباسش آن است انگشترمي پوشد كه قيمتش خراج باشد؟! اين يك دروغي است كه اگر روايت هم داشته باشد،دروغ است در صورتي كه ندارد. وقتي مي خواهند معرفي كنند حضرت امير را، به اين جهات معرفي مي كنند، به همين جهات [دروغ ]. يا آنهايي كه عارف لفظي هستند- عرفان حقيقي كه كم است در دنيا - آنها هم وقتي كه مي خواهند از حضرت نقل كنند،يك حرفهاي درويشي نقل مي كنند. آني كه هست ، واقعيتش را كه نمي دانند و اين جهات ظاهري هم كه حضرت داشته است براي جهالتهايي كه بوده است ، منحرف كردنداز واقعيتش . خيال كردند تعريف حضرت امير به اين است كه انگشترش چقدر قيمت داشته باشد و - مثلا - چه باشد، يك زندگي عجيب و غريبي دارد حضرت امير.
خلافت در آن وقت يك وضع خاصي داشته است ، خصوصا، آن خلفاي از معاويه به پايين ، يك سلطنتي بوده و در همان عصر كه معاويه آن بساط سلطنتي را راه انداخته بود،حضرت امير مثل يك فعله مي رفت كار مي كرد، مثل يك عمله مي رفت كار مي كرد وآب راه مي انداخت ، و بعد همان جا مي گفت اين آب صدقه است ؛ آب راه نمي انداخت براي خودش ، وضع زندگي اين بوده است . ما اگر بخواهيم از ايشان تقليد كنيم نمي توانيم ، حقيقتا، نمي توانيم تقليد كنيد، قدرت اين معنا را ما نداريم . اما خود ايشان هم فرموده است كه "شما نمي توانيد، اما تقوا مي توانيد داشته باشيد" مي توانيم كه تقوا داشته باشيم ، مي توانيم كه با خدا باشيم ، توجه به خداي تبارك و تعالي داشته باشيم .
اشتباه مخالفين در عدم شناخت ملت ايران
و بحمدالله ملت ما امروز يك وضعي خاصي دارد كه شايد در طول تاريخ نبوده است . در همان تاريخي كه ائمه - عليهم السلام - بودند، خود رسول الله بوده است ،حضرت امير بوده است ، مردم اختلاف داشتند. مردم ، همانهايي كه دور و بر خودشان بودند وقتيمي خواستند ببرندشان جنگ ، نمي رفتند. اما امروز وضعي شده است كه داوطلب اند.اشتباهي كه اين غربيها دارند و اين مخالفين ما دارند، اشتباه اين است كه خيال مي كنند كه وقتي كه كلمه موشك تو كار آمد، مرم ايران مي ترسند ديگر؛ بعد چه بشوند. اين موشكهارا زدند و كشتند و چه كردند و مردم ايران سر جاي خودشان نشستند و مي خندند به آنها.شما مردم ايران را از موشك نترسانيد، مردم ايراني كه شهادت را براي خودشان افتخارمي دانند و بسياري از اوقاتي كه اينجا مي آيند انسان تعجب مي كند از وضع اينها كه جوانش فوت شده است ، جوانش شهيد شده است ، مي گويد باز هم مي خواهم ،مي خواهم جوان دارم باز [در راه خدا بدهم ]، بچه كوچك را مي گويد اين ان شاءالله ،بزرگ مي شود و شهيد بشود، يا زنها مي بينيد كه چه وضعي دارند. اينها مردم را، اين مردمي كه طالب شهادتند از شهادت مي ترسانند و اين يك اشتباهي است كه از باب اينكه نمي فهمند، اصلا ادراك اين معنا را كه معنويات چي است . امثال صدام و اينها اصلانمي فهمند كه مسئله چي است . متوجه اينكه ايران چه وضعي دارد و مردم ايران چه وضعي دارند، اصلا متوجه اين نيست . از اين جهت ، خيال مي كند كه اگر موشك انداختند به ايران ، فورا شكست مي خورند، اين قويتر مي كند اينها را.
عمده اين است كه ما توجه داشته باشيم به اينكه حفظ كنيم ايمان خودمان را ووحدت خودمان را. اگر اين راه حفظ شد، هيچ چيز ديگر ترس ندارد. موشك بيايد، چه مي دانم هر كي مي خواهد بيايد، امريكا بيايد، شوروي بيايد، هركي مي خواهد بيايد البته اين نكته از ذهن مردم ما خارج نمي شود كه وقتي ببينند كه آنهايي كه كمك مي كنند به صدام براي اين شرارتهايش ، اين از ذهن مردم ما خارج نمي شود، توجه به آن دارند. وآنهايي كه مي خواهند منافع خودشان محفوظ بشود بايد توجه به اين داشته باشند كه منافعشان محفوظ اگر بخواهد باشد، بايد يك جوري عمل بكنند كه اين طورها نباشد والا محفوظ نخواهد ماند. آن كسي كه كمك مي كند، يا كمك مادي مي كند يا كمك نظامي مي كند، آنها هم خيال مي كنند كه ما از كمكهاي نظامي آنها، كمكهاي [آنها]مي ترسيم ، نه ، ترسي در كار نيست ؛ براي اينكه يك ملتي است كه شهادت طلب است ، حالا شهادت با موشك باشد يا با تانك باشد يا با توپ باشد يا با هر چه باشد.شهادت طلب است اين ملت . از اين نمي ترسند، اما فراموش هم نمي كند كه كي ها به اينهادارند خدمت مي كنند. كي امر مي كند به آنها كه اين كارها را بكنيد، انگيزه آنها چي هست . آنهايي هم كه اينها وادار مي كنند كي است و كي به اينها كمك مي كند، كي موشك مي دهد، كي چي مي كند، اين از ذهن مردم ما بيرون نمي رود و بايد اين را توجه داشته باشند آنهايي كه اين كار را مي كنند. و من از خداي تبارك و تعالي مسئلت مي كنم كه همه ما را در ايمان به خودش مستقر قرار بدهد و همه مسلمين را حفظ كند از كفار، وهمه مسلمانها، همه مستضعفان جهان محفوظ باشند.
و السلام عليكم و رحمه الله
پانویس :




بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 183,505,185