عنوان : منشاء پيدايش نهضت ، تحول دروني ملت
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : صبح 22 بهمن 1364
تاریخ قمری : 1 جمادي الثاني 1406(1)
مناسبت : سالگرد پيروزي انقلاب "دهه فجر"
جلد : 19
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
تحول دروني ملت ، منشاء انقلاب اسلامي
من اين جشن بزرگ را و في الحقيقه عيد اسلامي بزرگ را بر همه ملتهاي اسلامي بلكه محرومان تمام دنيا تبريك عرض مي كنم . تبريك براي اينكه اين انقلاب ، انقلاب ايران نيست . اين انقلاب با انقلابهاي ساير كشورها و انقلابهايي كه در دنيا اتفاق افتاده است ، فرق دارد. انقلابهايي كه در دنيا تا كنون اتفاق افتاده است ، قدرت را از دست يك قدرتمند، يك جابر، به دست يك جابر ديگري كه يا مثل اين يا بالاتر از اين است منتقل مي كردند. شما مطالعه كنيد در حال انقلابهايي كه در دنيا پيدا شده است يا كودتاهايي كه هر روز واقع مي شود و شده است ، ببينيد كه آيا وضع آنجا چطور است ؟ جز اين است كه با اغفال مردم يك انقلاب پيدا شده است و يك قدرتي را كنار گذاشته اند، يك قدرت مشابه او يا بدتر از او را سر كار آورده اند؟ هيچ در حال ملتها فرق حاصل نشده است ياحال ملتها بدتر شده است . اين انقلاب فرانسه ، آن انقلاب شوروي ، مطالعه كننداشخاص ، ببينند كه آيا قبل از اين انقلابها چه بوده است و حالا چي هست و آيا به حال ملتها يك اثري حاصل شده است ؟ فكري براي ملتهاشان كرده اند يا همه اش اعمال زوراست و قدرت ؟ انقلابي كه در ايران واقع شد، قبل از انقلاب مهم كه كوبنده بود، يك انقلابي در باطن مردم حاصل شد. آن انقلاب گرايش اقشار ملت به اسلامي كه تا اين عصر خصوصا، در اين سده هاي آخر به طاق نسيان سپرده شده بود و از اسلام جز يك آداب خشك كه هيچ به حال ديگران ضرري نداشت و هيچ در فكر ملتها نبودند، همين باقي مانده بود. اين ملت به خواست خداي تبارك و تعالي و با عنايات خاصه او، اول منقلب شد در معنويات . جوانها از آن حال سابق برگشتند به يك حال اسلامي و فهميدندكه اسلام چه بايد باشد و چه بايد بكند، دنبال او آن انقلاب حاصل شد. اگر آن مسئله حاصل نشده بود، انقلاب اينجا هم مثل يكي از انقلابهاي ديگري بود كه حالشان رامي بينيد و ديديد. آن چيزي كه در اينجا حاصل شد و بايد او را جز معجزات ، ما حساب بكنيم ، همان انقلاب دروني اين ملت بود. انقلاب دروني اين ملت موجب شد كه اين انقلاب پيدا شد و همان انقلاب دروني آنها و شناخت آنها از اسلام و توجه آنها به خداي تبارك و تعالي موجب شد كه در تمام اين دوره اي كه ما در آن هستيم ، از اولي كه قيام شدو بعد به انقلاب مبدل شد و بعد پيروز شد و تا الان ، روز به روز مي بينيد كه حضور ملت وتعهد ملت رو به افزايش است . اين نه براي انقلاب است ، براي انقلاب دروني است .انقلاب همه جا بوده است ، بسياري از جاها بوده است ، اين انقلاب دروني است كه پيداشد در اين كشور و در اين مملكت و نيست الا به عنايات خداي تبارك و تعالي . ما از خودچيزي نداريم ، هرچه بود عنايات او بود كه اين عنايات موجب شد كه اين انقلاب باطني پيدا بشود و از آن حالتي كه همه خود ملت ما مي دانند در سابق بود، به اين حالت كه حالامي بينند متحول شده است . اين موجب شد كه انقلاب پيروز شد. پيروزي را ما بايد ازانقلاب دروني مردم جستجو كنيم و تا اين معنا حاصل نشود انقلاب ها يك انقلابهاي تحويل قدرت از او به قدرت ديگر است و وضع براي ملت همان جور كه بوده ، مي باشد.
عنايت خداوند در تحول معنوي مردم ايران
اين آقاياني كه از خارج آمدند و من از آنها تشكر مي كنم ، ملاحظه كنند در كجاي دنياالان شما پيدا مي كنيد يك همچه جلسه اي كه در اينجا هست ؛ كشاورزش پهلوي رئيس جمهوري اش ، نخست وزيرش پهلوي كارگرش ، همه مقاماتش پهلوي هم نشستند به طوري كه كسي وارد اين جلسه بشود نمي داند كه آيا رئيس جمهور كدام است ، نخست وزير كدام است ، كشاورز كدام است ، كجا پيدا مي كنيد، اين را؟ اين تحول است كه موجب بروز اين اعجاز شده است . شما كجا پيدا مي كنيد كه يك رئيس جمهور بيايدهمدوش يك كشاورز بنشيند؟ شما هر جا ملاحظه مي كنيد رئيس جمهورهايش به يك وضعي هستند كه با مردم تماس ندارند، مردم را جز موجودات حساب نمي كنند، هرچه مي بينند خودشان است . ما كه رژيمهاي سابق را ديديم و من كه از زمان قدرت قاجاريه وبعد هم قدرت رضاخان و اذنابش (2) و اولادش مشاهد اين كشور بودم و ديدم كه يك حكومت جز در يك بلد كوچك با مردم چه مي كرده است . دست مردم به يك حكومتي كه مال يك ده بود يا يك قصبه بود نمي رسيد، مردم از دور حشمت او رامي ديدند. آنها وقتي كه بيرون مي آمدند به مردم كار نداشتند، اتكال به سر نيزه بود. الان هم در دنيا وضع آن طوري است ، اين طور نيست كه يك جلسه اي حاصل بشود و نخست وزيرش آنجا بنشيند و كشاورزش آنجا و رئيس جمهورش آنجا و عالمش آنجا و غيرعالمش آنجا، اين طور نيست مسئله . اين تحول ، اسباب اين شد كه پيروزي پيدا شد. من خدا را شكر مي كنم كه در يك ملتي واقع هستم ، يك فرد از يك ملتي ، يك خدمتگزاريك ملتي هستم كه تحول معنوي حاصل شده و اين تحول به دست خداست . امكان نداشت كه كسي بتواند يك نفر را اين طور متحول كند؛ از مركز فحشا به مركز عبادت وعرفان بياورد، به مركز جنگ با كفار بياورد. اگر همه ماها جمع مي شديم كه ده نفر را يك همچو قدرتي به آن بدهيم ، هرگز ممكن نبود براي ما. اين يك مسئله معنوي است كه دست خداست ، چنانچه همه چيز دست اوست . اين تحول يك تحولي است كه نمونه است در دنيا. هر حكومتي را شما ملاحظه كنيد در طول تاريخ ، هر ملتي را ملاحظه كنيددر طول تاريخ ، وضع اين طور نبوده است .
آقاياني كه از خارج آمده اند بايد ملاحظه كنند اين معنا را كه بايد ملتهايشان را تربيت كنند و متحول كنند، نروند سراغ آن كساني كه قدرتمند هستند و با آنها صحبت كنند، زبان ملت را متوجه بشوند، با ملت صحبت كنند. اگر بخواهند كه از زير بار گران اين جرمها واين جنايتها بيرون بيايند، بايد ملتها را بيدار كنند، اين طور نباشد كه دهه فجري تشريف بياوريد، همه ما اينجا با هم بنشينيم صحبت بكنيم ، چه بكنيم و وقتي رفتيم تمام بشود، اگراين طور باشد تا قيامت هم ما نمي توانيم كاري انجام بدهيم . ما دلخوش نبايد باشيم به اين كه وضع حاضر چي هست . ما بايد نگران وضع آتيه باشيم . شما كه از اطراف آمديد اينجا،مشاهد هستيد و داريد مي بينيد وضع اين ملت را و داريد مي بينيد و مي شنويد تبليغات برضد اين ملت را، اين ملتي كه همه جا شما ديديد، در همه شهرها هرجا تشريف برديدديديد و فردا هم مشاهده خواهيد كرد ان شاءالله ، اينها را زور آورده است به اينجا؟!آورده اند اينها را يا آمدند آنها؟ آن طوري كه تبليغات خارجي مي گويد، مي گويد:"آوردند اينها را". يك ملت را آوردند؟! كدام قدرت مي تواند يك ملت را بباورد؟ يك ملت متحول شده است ، وقتي به آن گفتند شرع اين طور مي گويد، خدا اين طور مي گويد،خداست كه در دل اينها اين طور علاقه را ايجاد كرده است . شما آقايان برويد ملتهايتان راالهي كنيد، ملتهايتان را بيدار كنيد، بيدار كنيد كه دنيا دست يك دسته اقليت ظالم ، وميلياردها انسان مظلوم در تحت يك سلطه هاي كوچك ظالم ، كوچك نسبت به ملتها.مع الاسف تبليغات سوء مبلغين خارجي در طول اين صدها سال به اندازه اي بوده است كه به همه ماها باورانده اند كه در مقابل اين قدرتها نمي شود مقابله كرد، ما را ترسانده اند ازاينها، با تبليغات ترساندند. وقتي كه يك قضيه اي پيدا مي شد، كافي بود كه يك نفر ازخارجيها كه در اينجا ماموريت داشت بيايد بگويد اين نبايد بشود، تمام مي شد ديگر.همان قدرتهاي بزرگي كه در اينجا بودند آن قدر ترسيده بودند از خارجيها كه يك سفير -فرض كنيد انگلستان - در آن وقت ، وقتي كه مي آمد يك چيزي مي گفت ، امكان نداشت كه سلطانش بتواند خلاف بكند؛ براي اينكه تبليغات اين طور بود. ايران را خداي تباركو تعالي آن طور متحول كرد كه اگر الان رئيس جمهور هر جا بيايد در اينجا، يك نفر آدم عادي به او اعتنا نمي كند، اين تحول معنوي است كه پيدا شده است ، اگر اعتنا بكند به او،براي اين كه يك آدم است ، اگر آدم باشد.
منزوي نبودن ايران در ميان ملتها
اينها مي گويند كه ايران منزوي است ، الان هم مي گويند. مقصودشان اين [است ] كه پيش ملتها منزوي است يا مقصود اين است كه پيش دولتها منزوي است ؟ اگر مقصود اين است كه پيش ملتها منزوي است ، خوب ، بيايند تجربه كنند؛ چند تا اتومبيل بياورند، يكي رئيس جمهور امريكا را تويش بنشانند، يكي هم رئيس صدر كذاي شوروي را بنشانند،يكي هم رئيس جمهور فرانسه را بنشانند، يكي هم ملكه انگلستان را بنشانند، يكي هم آقاي رئيس جمهور ما را، بروند توي جمعيت . اينها، اين چندتا اتومبيل راه بيفتند توي جمعيتها در دنيا، ما نمي گوييم ايران ، مي رويم در امريكاي لاتين ، مي رويم در خودانگلستان ، مي رويم در بلاد ديگر حتي بلاد غير مسلمين ، ببينيم كه معامله مردم با اين چندنفر سركرده - فرض كنيد كه هست - چه جوري است . آيا معامله همان معامله اي نيست كه پاكستان با رئيس جمهور كردند؟(3) با آنها چي ؟ با تخم مرغ و با چه تنفر از آنها پذيرايي مي كنند. اگر مقصود اين است كه پيش ملتها ما منزوي هستيم ، خوب ، بيايند ببينند قضيه راو اگر مقصود اين است كه پيش دولتها منزوي هستيم ، امروز هيچ دولتي نيست كه انتظارنداشته باشد كه ايران به او يك نرمش نشان بدهد؛ امريكا اين طور است ، شوروي اين طور است ، فرانسه اين طور است ، آنها منزوي هستند. اين تبليغات زياد هي گفته مي شود. گفته مي شود و يك عده هم باور مي كنند. قبلا البته باور زياد بود، حالا در ايران باور كم شده است و يك عده اي خودشان را به باور مي زنند و ليكن توده مردم ديگر اين حرفهاي تبليغاتي را باور نمي كنند. رسالت ميهمانان خارجي در ميان واقعيات ايران
آنچه مي خواهم به آقاياني كه از خارج آمده اند اينجا عرض كنم اين است كه نياييدببينيد و برويد ساكت بنشينيد تا آخر. بياييد ببينيد اينجا را؛ برويد وضع زندانهاي اينجا راببينيد، برويد وضع اسراي عراقي اينجا را ببينيد، برويد وضع توده هاي مردم را ببينيد،برويد وضع كشاورزهاي ما را در دهات دور افتاده ببينيد، زمان سابق چه جور بوده ، حالاچه جور هست ؟ در صورتي كه ما الان مبتلا هستيم به آن همه مخالفتها از همه دولتها،الامستثنايش كم است . مع ذلك ، در طول اين چند سال كه انقلاب پيروز شده و جنگ هم از طرف امريكا شروع شده است ، شما ببينيد كه اين ملت براي اينكه دولتش مردمي است ، از خود همين مردم است ؛ يكي بازاري بوده آمده نخست وزير شده است ، يكي -فرض كنيد - كشاورز بوده آمده چيز شده ، در دنيا كجا يك همچو مسائلي شما پيدامي كنيد؟ كجا پيدا مي كنيد طلبه اي بيايد رئيس جمهور(4) بشود، يك بازاري هم بيايدنخست وزير(5) بشود، يك كشاورز هم بيايد چه بشود؟ اين يك نمونه است . دنيا اين نمونه را ندارد. اين براي اين است كه مردم متحول شدند، اينها هم جز مردمند. شما نرويدساكت بنشينيد، مردم را برويد متحول كنيد برويد وضع اينها را، ايران را به آنها بگوييد، به اين رسانه هاي گروهي اعتراض كنيد. آنها مي خواهند اسلام را كنار بگذارند. آنها به ماكاري ندارند، به اسلام كار دارند و اين قدرت مال ما نيست . اگر ما بوديم ، يك روز هم نمي توانستيم ادامه بدهيم حياتمان را. اين قدرت اسلام است ، برويد به آنها بگوييد كه اين قدرت اسلام را شما نمي توانيد بشكنيد. اعتراض كنيد به اينهايي كه تبليغات سومي كنند كه ايران چه مي كند. شما حالا در بين مردم كه مي رويد، آيا بين مردم كه مي رويد در خيابانها مي ريزند مردم را مي كشند؟ آيا زنها در ايران ديگر كنار رفتند بكلي ،يا همدوش مردها در كارهاي سازنده داخل اند؟ شما مي خواهيد كه زنهاي اين جا هم بي بند و بار باشند؟ هر جور مي خواهند باشند؟ اين بر خلاف آن تحولي استكه در خود زنها پيدا شده ، بر خلاف آن تحولي است كه در كشور ما بر ملت ما پيدا شده است . شما تماشاچي نباشيد كه بياييد ببينيد و برويد سراغ كارتان ، ديگر كار نداريم تا سال ديگر دوباره دعوت كنند بياييد اينجا. صد سال هم اگر اين طور بشود يك پول سياه ارزش ندارد. اينجا كه مي آييد، برويد هم به مردمتان ، هم به [ديگران ، بگوييد مسائل را]خيال نكنيد نمي شود، ما ديديم شد.
ايران خيال كرديد اول اين طوري بوده است ؟ نخير، اول اين جور نبود. چقدر اين ملت رنج كشيد، چقدر اين ملت جوان داد، چقدر اين ملت همه چيز خودش را فدا كرد وحالا هم دارد مي كند، اين براي اين است كه اين ملت بيدار شد، يك قدم برداشت براي خدا، خداي تبارك و تعالي عنايت كرد. برويد ملتتان را بيدار كنيد، هر كدام هر جا هستيدبگوييد مسائل را. خيال نكنيد كه اگر مسائل را بگوييد دولتتان چه مي كند، وقتي بكند بهتراست ، بيشتر احترام پيدا مي كنيد. تبعيدتان كند بالاتر مي شويد، حبستان كند بالاترمي شويد. اگر دنيا را مي خواهيد، اگر براي خدا هم هست كه كسي نبايد از اين چيزهابترسد. مردم را باخدا آشنا كنيد، با اسلام آشنا كنيد، با اخلاق اسلامي آشنا كنيد تا نتيجه بگيريد. ملت ما هم مادامي كه همين حال را دارد، همين حال راهيان كربلا را دارد، اين رو به رشد مي رود. اگر - خداي نخواسته - يك وقت يك لغزش پيدا بكند، اين حال از اوبرود، همان مسائل سابق است و همان "اعليحضرت "هاي سابق يا بدتر از آنها، يك رئيس جمهور بدتر از آنها مي آيد.
اخلاص منشاء نتيجه بخشي تمام امور
شما هم اگر بخواهيد انسان باشيد، ارزش انساني داشته باشيد، براي شكم نباشد براي شرف باشد كارهايتان ، براي انسانيت باشد، براي خدا باشد، اگر بخواهيد كه كارهايتان كه براي خدا باشد به نتيجه برسد، بايد دست از هواهاي نفساني برداريد. شيطان از انسان دست بردار نيست . قسم خورده است براي خدا، من در ذهنم اين است كه به خدا تشررفته است ، كه قسم خورده است كه نمي گذارم اينها چيزي بشوند؛ الا عبادك منهمالمخلصين (6) شما با يك همچو دشمن قسم خورده اي مواجه هستيد، به جنگ او برويد،در شهرهايتان كه مي رويد به جنگ او برويد. مردم را آگاه كنيد به اين كه يك همچودشمني در باطن است كه موجب شده است اين دشمن باطني كه دشمنهاي جبار ظاهري هم به ما غلبه كنند. اگر آن دشمن را شما از بين ببريد، يك انسجام بينتان حاصل مي شود،يك وحدت بينتان حاصل مي شود، يك اخوت و برادري بينتان حاصل مي شود، قلب شما از خوف خالي مي شود، قلب شما از حب دنيا خالي مي شود، مي توانيد همه كاري رابكنيد، آن وقت يك همچه اعجازي مي شود.
رسالت ايران در دفاع از همه مسلمانان
من اميدوارم كه خداي تبارك و تعالي به همه ملتهاي اسلامي و به همه مظلومان درجهان ، به همه محرومان در جهان يك قدرت معنوي عنايت بفرمايد كه با آن قدرت معنوي بتوانند بر جباران و بر شياطين تسلط پيدا بكنند و من اميدوارم كه اين آقاياني كه ازشهرهاي مختلف آمدند و قدم رنجه فرمودند به ايران آمدند، توجه كنند به مسائل ايران و براي ملتهاي خودشان نقل كنند. حامل پيام اين ملت باشند بر كشورهاي خودشان .حامل اين شورش و جوشي كه در اين ملت هست ، حامل اين وضعي كه در اين ملت الان هست باشند براي كشور خودشان . ما كشور را، كشور ايران نمي دانيم ، ما همه ممالك اسلامي را از خودمان مي دانيم ، مسلم بايد اين طور باشد. ما دفاع از همه مسلمين را لازم مي دانيم . ما چنانچه دستمان برسد با همه جبارهاي دنيا معارضه مي كنيم . ما بين آن مسلمي كه در حبشه است ، با آن مسلمي كه در اينجاست نمي توانيم فرق بگذاريم ، اسلام نگذاشته اينها را فرق بگذاريم . همه مثل هم هستند، تفاوت تقواست . شما هم به ملتهاي خودتان سفارش كنيد؛ بگوييد به اين حرفهايي كه در اين رسانه هاي گروهي دنيا زده مي شود، گوش ندهيد. اينها مي خواهند شما را دور كنند از اسلام . اينها مي خواهند به شمابگويند كه ببينيد در ايران وقتي كه مي خواهند به اسم اسلام عمل كنند، الان بدترينجاهاست از حيث ظلم ، از حيث ستم ، مردم در خيابانشان كه مي روند جانشان خطر است ،مي ترسند يك وقت پاسدارها بريزند بكشندشان . به مردم بفهمانيد كه اين تبليغات ، براي انزواي اسلام است ، نه براي من و امثال من ، براي اسلام است . شما ببينيد دنبال آن چيزي كه آقاي رئيس جمهور رفتند در پاكستان و آن طور با ايشان ملت پاكستان عمل كرد، دنبال او يك ورقه ، يك كتابي آمد، يك رساله اي آمد، دنبال او تبليغات بر ضد. فتواي كي است ؟ اين است ، فتوايش اين است و لعن به خواجه نصير. (7) اين براي چي است ؟ براي اينكه اين آخوند - اگر هست - اين آخوند يك آخوندي است كه امريكايي است نشسته در پاكستان ، اين يك همچو آدمي است . براي اين كه ديده است كه يك همچه قصه اي واقع شده ، ترسيده نبادا يك وقتي اسلام در آنجا هم بيايد، همان طوري كه در ايران آمده ، به آنجا هم آن طور سرايت كند، پشت سر او برداشت يك همچه كتابي منتشر كرد.
مكلف بودن تمام مردم در حفظ جمهوري اسلامي
در هر صورت تكليف زياد است ، بزرگ است براي همه مان . ما براي ادامه اين انقلابي كه هست و ادامه اين ، تكليف زياد داريم ؛ دولت تكليف دارد، رئيس جمهورتكليف دارد، رئيس مجلس تكليف دارد، كشاورز تكليف دارد؛ كارگر تكليف دارد، هركس در هر گوشه اي از اين كشور واقع شده است تكليف دارد. تكليف مال يك نفر دونفر نيست ، آحاد مردم يكي يكيشان تكليف دارند براي حفظ جمهوري اسلامي ، يك واجب عيني ، اهم مسائل واجبات دنيا، اهم است ، از نماز اهميتش بيشتر است ؛ براي اينكه اين حفظ اسلام است ، نماز فرع اسلام است . اين تكليف براي همه ماست ، هيچ فرقي مابين ترك و فارس و - عرض مي كنم كه - كجا و كجايي ندارد، سيستاني و بلوچستاني واينها. و اين تكليف براي همه دنياست . حفظ دين حق ، يك حكمي است براي همه دنيا،در راس واجبات براي همه دنيا واقع شده ، منتها غير مسلمين چون اعتقاد به اسلام ندارندمي گويند خوب ، اسلام واجب كرده ، به ما چه ، اما مسلمين كه اعتقاد دارند. آن مسلمي كه در افريقاست ، حفظ جمهوري اسلامي برايش واجب است ؛ براي اينكه از اينجا ممكن است كه - يعني ، ان شاءالله ، خواهد شد - انعكاسش در همه جا خواهد شد و شده است الان .
الان وضع دنيا منقلب شده است . الان دنبال اين هستند - در امريكا هم همين طوراست - دنبال اين هستند كه يك چيزي پيدا كنند، يك اسلام شناسي ببينند چه خبر است قضيه . اينها خيال مي كنند با اينكه چندتا قصه از اسلام بشنوند مطلب حل است ، آنهامعنويات اسلام را كه نمي توانند بفهمند. آنها دنبال اين هستند. خيال كردند كه با اينكه فلان جنگ واقع شده در اسلام ، فلان چيز واقع شده كار درست مي شود. حالا دنبال اين هستند كه اين قضيه چي است كه در ايران واقع شده است ، برويم ببينيم چه خبر است قضيه . نمي دانند كه اينها نمي توانند اصلا بفهمند اين مسائل را، اصلا نمي توانند معنويات را بفهمند، آنها چشمشان جز به اين زرق و برق دنيا به هيچ نيست و اگر ما هم - خداي نخواسته - يك همچه مردمي باشيم كه نظرمان به اين باشد كه من بالا باشم و تو پايين باشي ، ما هم از آنها منحطتر هستيم ؛ براي اينكه ما در كشور اسلامي واقع شديم . در يك همچه زماني اگر يك همچو اخلاقي داشته باشيم ، از آنها هم منحطتر هستيم . خداوندان شاءالله ، به همه ما توفيق بدهد كه به آداب اسلام عمل كنيم . خداوند ان شاءالله پيروزي عنايت كند به رزمندگان ما و همه مسلمين را بر كساني كه ظالم هستند غلبه دهد.
والسلام عليكم و رحمه الله
پانویس :
1- در صحيفه نور در ذيل تاريخ 21/11/64 درج شده است . 2- جمع ذنب : دم ، كنايه از دنباله چيزي است . 3- اشاره است به استقبال كم نظير مردم پاكستان از آقاي خامنه اي در سفري كه ايشان در زمان رياست جمهوري خودبه آن كشور نمودند. 4- مراد، آقاي سيد علي خامنه اي است .
5- مراد، آقاي ميرحسين موسوي است . 6- سوره حجر، آيه 40: "مگر آنانكه بندگان با اخلاص تو باشند". 7- خواجه نصيرالدين طوسي "وفات به سال 673 ه . ق . " از بزرگترين مفاخر علمي جهان اسلام كه تاليفات بيشماري در فلسفه ، عرفان ، كلام و نجوم دارد. هولاكوخان مغول به اشاره و تدبير وي بساط خلافت پانصد ساله بني عباس را در هم پيچيد.
کوچکتر