عنوان : محروميت عمومي ، ميراث رژيم پهلوي
نوع : سخنراني
تاریخ شمسی : 12 تير 1358
تاریخ قمری : 8 شعبان 1399
جلد : 8
متن :
بسم الله الرحمن الرحيم
كپرنشيني در تهران
اشكال حالا اين است كه هر طايفه اي گمان مي كنند كه همانها محروم بودند و از همه آثار تمدن بي بهره ، در صورتي كه مسئله اختصاص به عشاير شما ندارد؛ اين مسئله عمومي است كه در همه ايران هست . اينطور نيست كه فقط شما محروم هستيد از اين مدرسه و راه و ساير جهاتي كه مربوط به زندگي است . همين تهران ، كه مركز است ، شايد- آنطوري كه به من صورت داده اند - قريب سي تا محله است كه اينها از همه چيزهايي كه براي زندگي يك فرد لازم هست محرومند. آب ندارند، برق ندارند، بهداري ندارند.تهران ، نه اينكه اطراف تهران ، خود شهر، خود شهر تهران از اين زاغه نشينها وچادرنشينها و كپرنشينها. چادرنشينها تقريبا از قراري كه گفته مي شود حدود قريب سي محله از اينها مركب هست ، كه در اثر به اصطلاح "اصلاحات ارضي " اينها كوچ كرده اند وآمده اند در اطراف شهر، در خود شهر، در اطراف شهر، چادر زده اند و يك جايي كنده اند و آنجاها يك زندگي مي كنند كه زندگي آنها بسيار بدتر از زندگي عشاير است .خيال نكنيد كه جاهاي ديگر در رفاه هستند و شما نه . مسئله اين بوده است كه يك مملكتي را به آن عنايت نشده كه هيچ ، مثل اين كه يك دشمني ، يك مملكتي را بخواهدسلطه به آن پيدا كند و مردم را از زندگي باز دارد.
ويرانيها و عقب ماندگيها، ميراث شاه
و اشكال ديگر اين است كه آقايان گمان مي كنند اينطور اموري كه از سابق بوده [. . . ]از حالا كه اين مسائل نيست . مسئله نداشتن برق و نداشتن آب و نداشتن راه و نداشتن بهداري و نداشتن همه چيز، اينها از اموري است كه در رژيم سابق بوده است ؛ و حالا ازرژيم سابق ارث رسيده . حالا چند ماه است كه الان انقلاب هست و [در] انقلاب ماهستيم . الان پنج ماه است ، چهار ماه و نيم است ، كه اينها رفته اند، اين دزدها رفته اند، وهرچه هم ايران داشته برداشته اند و رفته اند. هرچه مي توانستند حمل كرده اند؛ و هرچه راهم نمي توانستند قرض كرده اند از بانكها و بانكها را چاپيده اند و رفته اند. و الان هم مانده است گردن دولت كه بايد مال بانكها را بدهد. ما حالا قريب پنج ماه است كه از دست اين چپاولگرها نجات پيدا كرده ايم و يك مملكتي به دست دولت آمده است ، به دست ملت آمده است ، كه هيچ چيز ندارد. اقتصادش ورشكسته است . فرهنگش عقب مانده است .مناطق ايران از مركز گرفته تا آخر، الا بعض مراكز، باقيش مردم از همه آثار تمدن محرومند. و حالا هم بعد از اينكه يك آزادي پيدا شده است و آن زورها و فشارهابرداشته شده است ، يك عده اي ريخته اند توي مردم و به عناوين مختلف چپاولگري مي كنند؛ يا شلوغكاري مي كنند. چه آنهايي كه انحرافات مسلكي دارند؛ و چه آنهايي كه انحراف مسلكي ندارند. لكن از تتمه همان رژيم و از تتمه همان بساط هستند. همه جاي ايران الان اينطوري است .
فرصت طولاني براي بازسازي
خوب ، شما تصور مي كنيد كه ايراني كه همه چيزش را بردند و خوردند و مانده است يك خرابه اي كه نه اقتصاد صحيح دارد و نه فرهنگ صحيح دارد و نه ژاندارمري صحيح دارد و نه ارتش صحيح دارد و نه هيچ چيز، الان هم آنكه اداره مي كند مملكت را، خودمردم هستند كه حفظ نظام و نظم را مي كنند، شما تصور مي كنيد كه بشود، امكان داشته باشد كه فورا اين كارها همه درست بشود؟ همه چيزها يكدفعه صحيح بشود؟ يا مسئله اي است كه همه ما بايد دست به هم بدهيم ، دولت و ملت ، و اين خرابه را بسازيم . دولت به آن مقداري كه قدرت دارد. شما خيال نكنيد كه دولت نمي خواهد بكند، دولت در صدداست ؛ مشغول است . الان خانه سازي در اطراف ايران شروع شده است ؛ راه سازي شروع شده است ؛ اما يك ايران پهناور با نداشتن وسايل ، آنطوري كه بايد باشد، اين لابد باتدريج بايد درست بشود؛ يكدفعه نمي شود. شما خيال كنيد كه يكدفعه بعد از انقلاب بشود همه چيز را يك روز و دو روز و يك ماه و دو ماه يك سال درست كرد، اين نمي شود. اگر يك ناحيه بود، يك جا بود، ده جا بود، خوب ، مي گفتند اين ده جا را دولت درست كند؛ اما يك مملكت است . يك مملكت پهناور بزرگ ، همه چيزش را برده اند ومانده است يك مملكت بي چيز دست اينها. من بايد بگويم به شما كه باز هنر مي كنند كه اين قدر خوب كار كرده اند. الان مشغول به رشته هاي مختلف براي تعمير [ضايعات ]هستند و از آن دورها شروع كرده اند كه مبادا اين زاغه نشينها همين جا بمانند و نروند سراغ زراعتشان ، نروند سراغ كسبي كه آنجا داشتند.
در هر صورت ، همه اين اموري كه گفتيد صحيح است ، ما مي دانيم اينها را لكن اختصاص به محل شما هم ندارد. از خوزستان هم كه مي آيند همين حرفهايي كه شمامي زنيد، مي زنند. درست هم هست . از هر جايي كه از مملكت مي آيند اينجا، اجتماع كه مي كنند همين مسائل را مي خوانند و مي گويند؛ درست هم مي گويند. منتها خيال مي كننداين همان محل خودشان است كه اينطور است . بسياريشان مي گويند كه هيچ جا بدتر ازمحل ما نيست و حال آنكه آن برادرهاي ديگر هم كه مي آيند مي گويند هيچ جا بدتر ازمحل ما نيست ! راست مي گويند، همه جا خراب است . قضيه "بدتري " نيست ؛ همه جا بداست .
غارتگريهاي رضاخان و محمدرضا شاه
و اينطور نيست كه دولت در فكر نباشد. الان يك دولت انتقالي متزلزل است ، يك دولت مستقري ما الان نداريم ؛ يك دولت انتقالي است . اين دولت انتقالي بايد يك مقداري به آن مهلت داد كه انتقال تحقق پيدا كند، جمهوريت استقرار پيدا بكند، يك حكومت مستقري بيايد، يك مجلس صحيحي باشد بعد از اين ، آن وقت به فكر اينكارها بيفتيم كه بايد البته اشخاصي كه متعدي هستند آسان است . آن وقت ديگر خيلي مهم نيست . شما آن قدرت بزرگ را شكستيد، اينها هم كه ديگر چيزي نيستند.
در هر صورت ، الان بايد يك مقداري مهلت داد. اگر راجع به خود اين رژيم يك كاري شده بود، خوب ، حق بود كه بگوييد كه رژيمي آمده و ادعا مي كند من رژيم اسلامي هستم و دارد فساد مي كند. اما اگر يك رژيمي است كه آمده و وارث يك مملكتي است كه همه چيز آن را برده اند، خورده اند و برده اند هم آن پدر برد جواهرات ايران را و مخازن ايران را، منتها گير انگليسها از قراري كه گفته اند، افتاد؛ و هم اين پسربرد. دار و دسته اينها همه بانكهاي خارج را پركردند از اموال و هرچه هم آنجاهانتوانستند، از اينجا توانستند حمل كردند و بردند. هرچه هم امكان داشته است - از قراري كه مطلعين مي گويند - از بانكها قرض كرده اند و برده اند. مانده يك مملكتي كه ندارد - به طوري كه بتواند [. . . ] الان - همچو نيست كه يك خزينه پري باشد و گذاشته باشند ونخواهند عمل بكنند. يك خزينه خالي است نسبت . . . به يك مملكتي . شما بايد حساب بكنيد. بنابراين يك مقدار بايد مهلت داد. و همه اشكالاتي كه شما مي گوييد اشكالات صحيح است .
خطر هرج و مرج و آشوبگري
ما مي دانيم مطالب همين است كه شما مي گوييد. هم باقيمانده هاي رژيم سابق مانده اند و فساد مي كنند و هم اشخاصي كه انحراف دارند و از خارج الهام مي گيرند دارندفساد مي كنند. و ما حالا بايد همه دست به هم بدهيم كوشش كنيم كه اين حكومت دولت انتقالي منتقل بشود؛ يعني يك مملكتي بشود كه يك حكومت مستقري داشته باشد. ماالان رئيس جمهور نداريم ؛ مجلس نداريم . ما مجلس لازم داريم ؛ رئيس جمهور لازم داريم . قانون اساسي نداريم . اساس يك مملكتي قانون اساسي آن است ؛ رئيس جمهورش است ، مجلسش است ؛ دولت مستقرش است ؛ ما الان هيچيك از اينها رانداريم . ما الان اينها را الحمدلله - بيرون كرديم ؛ لكن به جاي او الان ما يك چيز مشتپركن نداريم . نيمه كاره است اينها.
و الان هم اگر بخواهيد شما خيال كنيد كه بخواهند مشغول بشوند به اينكه مثلا آنهايي كه شما مي گوييد دستشان را كوتاه كنند، . . . در يك حالي هست كه آشوب بلند مي شود،الان براي مملكت شما آشوب ضرر دارد. الان بايد يك قدري آرامش باشد تا كارها راه بيفتد. اگر بخواهند با - فرض كنيد - آشوبگري و با جلوگيري از اينها يك شدتي به خرج بدهند، اين جز اينكه يك آشوب بلند بشود و ما نتوانيم اصل اين حكومت مستقري كه در نظر است ، اين را برقرار كنيم . الان بايد يك قدري آرامش كرد. شما پنجاه و چند سال شماها صبر كرديد. اعقابتان و آنهايي كه جلوتر از شماها بودند در طول تاريخ شاهنشاهي تحت اين فشارها و ظلمها بودند و شما هم هرچه يادتان است از اين مسائل بوده است ؛هرچه يادتان است حبس بوده و گرفتاري بوده و اينها و چاره نداشتيد جز اينكه صبربكنيد. حالا البته - الحمدلله - آزاد شديد، دست آنها كوتاه شده است كسي نيست كه شمارا بگيرد ببرد حبس بكند، [اذيت ] بكند. باقي مانده است يك دسته اي و تفاله اي ازاينهايي كه حالا خيال مي كنند مي شود يك ماهي از آب گل آلود گرفت . الان اگربخواهند - تنها عشاير شما كه نيست ، سرتاسر ايران است - اگر بخواهند الان شروع كنند به اينكه اينهايي كه دارند آشوب مي كنند سركوب بكنند، الان اسباب اين مي شود كه يك اختلافاتي در همه ايران پيدا بشود. از آن طرف هم كه دارند دامن مي زنند به اين اختلافات . در خود شهر تهران چه قدر دامن مي زنند به اختلافات ؛ چه قدر ايجاداختلافات كرده اند. در ساير شهرها همين طور؛ در عشاير همين طور. در جاهاي ديگر،همه جا خرابكاران مشغول خرابكاري اند كه يك فرصتي پيدا بكنند و يك آشوب درست بشود و نتوانيد مملكت خودتان را [اصلاح ] بكنيد و بگويند اينها مردمي هستندكه آشوبگرند؛ و اينها مردمي هستند نمي توانند اداره بكنند؛ و محتاج به اين هستند كه يك كسي بيايد و اداره اش بكند. و خداي نخواسته دوباره يك قلدري را بياورندبگذارند اينجا و بساط اول را برگردانند. بايد يك قدري صبر كرد تا يك حكومت مستقرپيدا بشود. صبر انقلابي در تحمل مشكلات
و شما بدانيد كه الان هم ، در همين حكومت انتقالي ، اينها شب و روز مشغول اين هستند كه طرح بدهند براي اصلاح ؛ براي اينكه درست بكنند؛ براي اينكه به حال مردم رسيدگي بكنند؛ لكن مجال مي خواهد، اينطور نيست كه بشود يكدفعه ؛ يك دولت انتقالي ، دولتي كه همه چيز را مي بيند خراب است ، يكدفعه بتواند درست كند. نمي تواننددرست كنند. نه اينكه نخواهند درست كنند؛ خيلي هم مي خواهند، از خدا هم مي خواهندكه بتوانند چند روزه مسئله را درست كنند؛ مطلبي نيست كه بشود. شما يك خانه وقتي كه در يك جايي خراب بشود، بخواهيد درست كنيد، شش ماه لازم است ، اگر همه چيز آن مهيا باشد؛ اگر نباشد كه هيچي . يك مملكت اينطوري هست حالش ، نه شما، همه جا.شما محيط خودتان را مي بينيد، مي بينيد گرفتاريها هست ؛ و آن هم كه از بختياري مي آيدمحيط خودش را مي بيند؛ آن هم كه از اطراف خراسان مي آيد محيط خودش را مي بيند،و از محيطهاي ديگر خبر شنيده ؛ آنجا را ديده ، علنا ديده ، عينا ديده . بايد يك قدري صبربكنيد آقا. الان اگر بخواهيد اينطور اختلافات را درست بكنيد، همين نقشه اي است كه اينها مي خواهند، آنهايي كه مي خواهند ما را نگذارند يك حكومتي پيدا بكنيم ، يك جمهوري اسلامي محقق بشود، همينها دامن مي زنند به اختلافات و اگر بنا باشد خودمان هم زياد بكنيم اختلافات را، آنها از آن طرف دامن مي زنند، سرحدات و مرزهاي ما هم كه از اطراف دارند اخلالگري مي كنند، يك وقت يك مملكتي بشود كه نشود سر و ته آن را به هم آورد و خداي نخواسته نتوانيد اداره كنيد مملكتتان را و گرفتاري ومصيبت بار بيايد. يك قدري بايد تحمل كرد. البته راه نداريد، واضح است ؛ آشوبگرهاهستند آنجا، همه جا هستند؛ نمي دانم حمام و بيمارستان و اينها از اول نداشتيد، حالا هم نداريد؛ ما هم مي دانيم نداريد؛ خيال نكنيد كه نخواهند درست بكنند. مي خواهند، وان شاءالله مي شود اينها، اما قدري ، يك قدري صبر، به اصطلاح اينها صبر انقلابي لازم است . يك قدري تحمل و صبر مي خواهد تا اينكه ان شاءالله به تدريج اين كارها درست بشود. انتخاب نمايندگان عالم و متعهد به اسلام
من از خداي تبارك و تعالي مي خواهم كه همه ما را در راه اسلام و در راه كشورمان - همه ما - را، توفيق بدهد كه همه مان در نظرمان اين باشد كه كمك كنيم و بسازيم اين [كشور] را. البته اينطور خرده اشخاصي كه از سابق مانده اند و پايگاهي هم ندارند در بين مردم ، اينها چيزهايي نيستند كه قابل باشند. اينها يكدفعه تمام مي شود. اساس اين است كه اين حكومت مستقر بشود. و ما اين مراحلي كه الان توي راه هستيم ، مراحلي كه بايد طي بكنيم . ما الان قانون اساسيمان در دست رسيدگي است كه رسيدگي به آن بكنند. بعد هم اشخاصي را بايد انتخاب كنيد، خود شماها انتخاب كنيد. انتخاب كه مي كنيد، يك اشخاصي كه عالم باشند؛ اسلامي باشند؛ متعهد به اسلام باشند؛ اعتقاد به جمهوري اسلامي داشته باشند، و ملي باشند؛ به چپ و راست گرايش نداشته باشند. يك همچواشخاصي را خودتان ، كه در بين خودتان البته هستند، انتخاب مي كنيد، و مي فرستيد براي اينكه قانون اساسي را ببينند. سرنوشت شما با قانون اساسي است . ببينند قانون اساسي را.بعد كه قانون اساسي تصويب شد، مجلس شوراي ملي را درست كنند. و بعد هم رئيس جمهور و بعد از اين ، آن وقت با جديت اين كارها را بكنند. الان دارند كار مي كنند؛ نه اينكه خيال كنيد نمي كنند. الان مشغولند. هم خانه سازي را در اطراف ايران مشغول شده اند و دارند مي سازند؛ و هم پاكسازي را كه ان شاءالله مي شود و خواهد شد و هم راههارا. اينها به فكر هستند و مشغولند؛ منتها كار بزرگ است ؛ يك مملكت است ، يك ناحيه نيست كه زودي بشود اداره اش كرد، يك مملكت است . بايد بتدريج درست بشود.
ان شاءالله خداوند همه شما را توفيق بدهد. مويد باشيد، و همه مان براي اسلام ان شاءالله كوشا باشيم ، كار بكنيم . و همه مان در سازندگي كمك بكنيم ؛ كمك دولت رابكنيم و كمك اسلام را بكنيم .
پانویس :
کوچکتر