مناسبت ها - شمسی - 10 آذر - شهادت شهید آیت اللَّه مدرس(1316 ش)

10 آذر

شهادت شهید آیت اللَّه مدرس(1316 ش)

سالروز شهادت شهید آیةاللَّه مدرس

دهم آذرماه، سالگرد شهادت مجاهد عظیم‌الشأن و عالم بزرگوار آیةاللَّه سید حسن مدرس، اسطوره مقاومت و پایمردی‌‌در راه حق و قهرمان مبارزه با ستمگران و جباران است.

در مورد ویژگیها و خصوصیات این روحانی‌ عالیقدر و این شهید بزرگوار و این نمونه پرتوان وکالت و نمایندگی‌ مردم،بعد از شهریور 1320 مطالبی‌ جسته و گریخته به رشته تحریر درآمده و پس از پیروزی‌ انقلاب اسلامی‌ توجه بیشتری‌ به‌این مهم مبذول گشته است؛ ولی‌ هنوز ابعاد مختلف شخصیت این شهید بزرگ، تحقیقات عمیق‌تر و گسترده‌تری‌ رامی‌‌طلبد تا بتوان با شناخت و ارائه و عرضه آن به مردم، چراغی‌ فرا راه همه آزادگان و مسلمانان شیفته حق و حقیقت‌قرار داد، تا هرکس به قدر درک خویش با الهام از همت بلند و والا و روحیه ایثار و شجاعت او و امثال او، توشه‌هابرگیرد و برای‌ تأمین سعادت خود و نوع بشر استفاده کند، بنابراین هر چه در اطراف زندگی‌ قهرمانانه این شهید بزرگ‌تحقیق شود و خصوصیات اخلاقی‌ و روحی‌ او بازگو گردد، بسیار مفید خواهد بود.

برای‌ شناخت شخصیت واقعی‌ این مرد بزرگ، باید به شرایط و اوضاع و احوال زمان زندگی‌ او توجه کافی‌ مبذول‌داشت؛ زیرا مدرس در شرایطی‌ پرچم مبارزه علیه استعمار و استبداد را به دست گرفت که کشور ایران جولانگاه تاخت‌و تاز قدرتهای‌ بزرگ استعماری‌؛ بخصوص اوج نفوذ قدرت استعماری‌ انگلیس بود و از حاکمیت ملت و حتی‌ دولت‌ایران بر کشور و سرنوشت آن اثری‌ باقی‌ نمانده بود.

بی‌‌لیاقتی‌ و بی‌‌کفایتی‌ سلاطین قاجار و ولخرجی‌ و اسراف عجیب آنان و شاهزادگان تن‌پرور و عیاش و غارتگران ثروت‌ملت و خیانت و وابستگی‌ رجال سیاسی‌ به قدرت‌های‌ استعماری‌ وتوطئه‌های‌ روزمره روسی‌ وانگلیسی‌، در جهت‌سلب استقلال کشور، رمقی‌ برای‌ ملت باقی‌ نگذارده و در واقع حق حیات را از مردم این کشور سلب نموده بود.

در چنین شرایطی‌ مدرس این قهرمان کوبنده استعمار و استبداد پرچم مبارزه را به دست می‌‌گیرد و برای‌ نجات اسلام وملت و کشور به قیامی‌ همه جانبه علیه استبداد داخلی‌ و استعمار خارجی‌ دست می‌‌زند و هیچ امری‌ نمی‌‌تواند مانع‌ادامه مبارزه‌اش با ظلم و ستم و بیداد گردد و رنجها و سختیهای‌ مسیر طولانی‌ مبارزه هم هرگز در اراده استوار و الهی‌ اونمی‌‌تواند خللی‌ وارد کند.

در تاریخ ملتها انسانهای‌ آزاده و شریفی‌ بوده‌اند که برای‌ نجات ملت خود از یوغ بردگی‌ و اسارت، علیه حکام ظلم وجور قیام کرده‌اند اما میزان استقامت، فداکاری‌ و ایثار آنان بستگی‌ مستقیم به انگیزه آنان برای‌ قیام علیه قدرتها وحکومتهای‌ ظالم و جبار وقت بوده که وقتی‌ زندگی‌ آنان را با انگیزه‌های‌ متفاوتشان مورد مطالعه قرار می‌‌دهیم،تفاوتهای‌ زیادی‌ در شیوه برخورد و تلقی‌ از مبارزه بین این قبیل افراد می‌‌بینیم که به مبارزه و قیام آنها برجستگی‌‌های‌‌خاصی‌ می‌‌دهد و از مبارزه و راه و روش انتخابی‌ دیگران آنها را متمایز می‌‌سازد.

با کمی‌ دقت ملاحظه می‌‌شود که قیامهاو مجاهداتی‌ که جنبه الهی‌ دارد و مشوق و محرک قیام کننده و مبارز، تنها انجام تکلیف الهی‌ است، با سایرین متفاوت‌است.

استقامت و پایداری‌ مردان خدا بیشتر و تحمل مشکلات و مصایب برای‌ آنها آسانتر از کسانی‌ است که انگیزه‌غیر الهی‌ دارند، اگر چه مسلمان هم باشند.


نمونه‌هایی‌ از برخوردهای‌ مدرس

1 - اولتیماتوم دولت روسیه و مهلت 48 ساعته‌اش به دولت ایران و پذیرش آن به وسیله صمصام السلطنه نخست وزیروقت که یکی‌ از مصایب ملت بود.

صمصام‌السلطنه برای‌ اینکه مجلس را زیر فشار بگذارد خیانت خود را تا ساعات‌پایانی‌ مهلت اولتیماتوم از مجلس و ملت مخفی‌ نگهداشت و در ساعات پایان مهلت، موضوع را در مجلس مطرح کردو از مجلس خواست تا دراین مورد به دولت اختیار تام بدهد.

طرح موضوع در مجلس، همه را در بهت و حیرت فروبرد.

مورگان شوستر آمریکایی‌ حالت حاضرین را در مجلس چنین توصیف نموده است:
»این رأی‌ و اظهار در حالت سکونِ تام خوانده شد، بعد از ختم آن، به طوری‌ سکوت و بهت بر تمام مردم ظاهر شد، که‌هشتاد و شش نفر وکلای‌ موجود پارلمان، از پیر و جوان و علما و پیشوایان مذهبی‌ و وکلای‌ عدلیه و اطبا و شاهزادگان‌در جای‌ خود مثل اشخاص سکته کرده، بی‌ حس و بی‌‌حرکت ماندند.

یک عالم محترم اسلامی‌، ایستاد و در موقعی‌ که‌وقت به سرعت و بی‌‌خبر می‌‌گذشت و ظهر آن روز آن امر، از اختیار ایشان خارج می‌‌گشت و هیچ‌رأی‌‌نمی‌‌توانستندبدهند.

آن‌بنده‌خدا، نطق مختصر و مناسب حال و به موقعی‌ نمود و گفت:
شاید مشیت خداوند بر این امر قرار گرفته باشد که آزادی‌ و استقلال ما به زور از ما سلب شود، ولی‌ سزاوارنیست‌که ماخودمان به‌امضای‌ خود(آنان‌را) از دست داده و ترک کنیم.

این نطق مختصر و ساده موجب می‌‌شود که سکوت و سکون حاکم بر مجلس شکسته شود و نمایندگان دیگر هم ازمدرس متابعت نموده و بعضی‌‌ها نطق کوتاهی‌ در رد اولتیماتوم روس ایراد نمایند و سرانجام در رأی‌‌گیری‌، به جز چندنفر ترسو و کم جرأت که مجلس‌راترک نموده بودند بقیه رأی‌ خود را علناً بر رد اولتیماتوم دولت روس اظهار نمودند.

با توجه به جو حاکم در زمان طرح اولتیماتوم، مجلس و حیرت و سرگردانی‌ نمایندگان ملت برای‌ اتخاذ تصمیم ودگرگونی‌ و تحولی‌ که بعد از بیان چند جمله ساده ولی‌ قهرمانانه مدرس از نمایندگان پدید آمد، در می‌‌یابیم که اکثریت‌قریب به اتفاق نمایندگان ملت، به سرنوشت کشور و ملت و استقلال خود علاقه‌مند بودند؛ ولی‌ شهامت و جسارت‌اظهارنظر و عقیده خود را قبل از بیانات مرحوم مدرس نداشتند.

اگر آن روز مدرس غیور و قهرمان در مجلس حضور نمی‌‌داشت، معلوم نبود چه پیش می‌‌آمد، از شرایط و اوضاع واحوالی‌ که مورخین از مجلس و جو حاکم بر نمایندگان ترسیم نموده‌اند، به احتمال قوی‌ مجلس مرعوب حیله و توطئه‌صمصام خائن و روسیه متجاوز شده و ننگ قبول اولتیماتوم را به دوش می‌‌کشید ولی‌ مدرس یک تنه و بدون پروا ازعواقب کار فریاد برمی‌‌آورد و از قبول ولایت کفار و دشمنان خدا و مردم، سرباز می‌‌زند.

او تسلیم امر خداست آنجا که‌می‌‌فرماید:
»یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا عدوّی‌ و عدوکم اولیاء«.

(سوره ممتحنه) همچنین در سوره نساء آیه 144 می‌‌فرماید:
»یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الکافرین اولیاء«.

و در سوره مائده آیه 50 می‌‌فرماید:
»یا ایها الذین آمنوا لاتتخذوا الیَهود والنَّصاری‌ اولیاء«.

برای‌ مدرس اجرای‌ امر الهی‌ مطرح است، نتیجه هر چه بشود مسأله‌ای‌ نیست.

امّا یک رهبر سیاسی‌ که صرفاًمی‌‌خواهد رهبر و پیشوای‌ مردم باشد.

غالباً تجربه نشان داده که در صورت بروز تعارض بین منافع شخصی‌ و مصالح‌اجتماعی‌، درصدد حفظ منافع و مطامع شخصی‌ خویش برمی‌‌آید و اینجاست که ارزش مدرس و مدرسها معلوم‌می‌‌شود که چگونه منافع و مصالح انسانی‌، اجتماعی‌ الهی‌ را پیوسته بر منافع شخصی‌ ترجیح می‌‌دادند و حتی‌ در راه‌تحقق آرمانهای‌ خدایی‌، هستی‌ خویش را هم تقدیم نمودند.


2 - مخالفت مدرس باکابینه صمصام السلطنه و پیگیری‌ موضوع تا عزل صمصام.


3 - برخورد و مقابله مدرس با قرارداد ننگین وثوق‌الدوله رئیس الوزرا که در قبال دریافت مبلغی‌ پول، کشور را به‌انگلستان فروخته و در روز 13 ذیقعده 1337 قرارداد را منعقد کرد، وقتی‌ مدرس از قضیه مطلع شد با نهایت شجاعت‌و بی‌‌باکی‌ به میدان آمد و علما و آزادیخواهان و مردم را تشویق و ترغیب به مبارزه کرد و چون حکومت نظامی‌ بود وامکان فعالیت برای‌ مردم محدود بود، لذا خانه مدرس به کانون سازماندهی‌ اعتراضات و مخالفتهای‌ مردم علیه قراردادکه به قرارداد 1919 معروف است تبدیل شد.

و سرانجام قراردادی‌ که از ضمایمش تا 30 سال بعد جز امضاکنندگانش، عده زیادی‌ اطلاع نداشتند به پایمردی‌ مدرس لغو شد ولی‌ همان روز روشنفکران مدعی‌ طرفداری‌ ازآزادی‌ و استقلال و دیگر رجال سیاسی‌ کشور تحرکی‌ از خود نشان ندادند در حالی‌‌که مدرس یک تنه به میدان آمد ودست خیانتگر را قطع نمود.

انگلستان که از لغو قرارداد 1919 و سقوط کابینه وثوق‌الدوله ناراضی‌ و خشمگین بود، با سوء استفاده از اوضاع واحوال آشفته کشور کودتای‌ 1299 را ترتیب داد و کابینه سیاه سید ضیا را روی‌ کار آورد، مدرس به وسیله سید ضیازندانی‌ و تا پایان کابینه سیاه در زندان باقی‌ ماند.

کابینه سید ضیا دوامی‌ نیاورد و پس از مدت کوتاهی‌ سقوط کرد.

مدرس در مجلس چهارم موقعیت و نفوذ زیادی‌ داشت.

دو سه نوبت به نیابت ریاست مجلس رسید.

نفوذ فوق‌العاده‌زیاد مدرس در بین نمایندگان مجلس در این دوره سبب شد که مجلس بتواند تا حدودی‌ در برابر سیاستهای‌ استعماری‌‌انگلیس بایستد.

دولت استعماری‌ انگلیس با توجه به نفوذی‌ که در ایران داشت و از قدرت و نفوذ روحانیت شیعه در بین توده مردم‌آگاهی‌ داشت، به طرح و اجرای‌ توطئه عمیق‌تری‌ مشغول شد و آن از بین بردن نفوذ روحانیت در بین مردم وزمینه‌سازی‌ برای‌ روی‌ کار آوردن رضاخان و ایجاد یک حکومت دیکتاتوری‌ سیاه بود، تا همه آثار و دستاوردهای‌‌انقلاب مشروطیت را از بین ببرد.

در این ایام نخست وزیران به علت عجز از حل مشکلات کشور و کارشکنی‌‌های‌ پشت پرده عوامل انگلیس، یکی‌ پس‌از دیگری‌ می‌‌آمدند و می‌‌رفتند.

عوامل انگلیس هم چنانکه گفته شد، بشدت مشغول فعالیت بودند تا زمینه به قدرت رسیدن رضاخان را فراهم نمایندو با توجه به قدرت مجلس چهارم می‌‌دانستند برای‌ رسیدن به این مقصود باید در مجلس نفوذ کرد، زیرا وسایل‌معمولی‌ سقوط یک کابینه در حکومت پارلمانی‌ یک راه بیشتر ندارد و آن هم جلب آرای‌ اکثریت مجلس علیه نخست‌وزیر است که درنمایندگان مجلس چهارم آن هم با حضور نماینده‌ای‌ چون مدرس این کار امکان پذیر نبود، لذا بایدبرای‌ مجلس پنجم فکری‌ می‌‌کردند تا اکثریت نمایندگان منتخب آن فرمایشی‌ و از عناصر دست نشانده باشند، ولی‌ بانخست وزیری‌ مشیرالدوله اعمال نفوذ در کلّ انتخابات کشور برای‌ رضاخان امکان‌پذیر نبود.

از این رو مشیرالدوله را باتهدید وادار به استعفا نمودند و با زمینه سازی‌‌های‌ قبلی‌ فرمان نخست وزیری‌ سردار سپه را از احمد شاه گرفتند.

فعالیت و تلاشهای‌ مدرس برای‌ جلوگیری‌ از نخست وزیری‌ رضاخان بجایی‌ نرسید و او نخست وزیر شد و همانطور که‌مورد نظر استعمار انگلیس بود، با اعمال نفوذ در انتخابات توانست اکثریت نمایندگان دوره پنجم را از عوامل دست‌نشانده و خود فروش انتخاب نماید.

برای‌ تکمیل توطئه و یکه‌تاز نمودن رضاخان باید حکومت ننگین و بی‌‌لیاقت‌قاجاریه از سر راه برداشته شود لذا طرح تشکیل حکومت جمهوری‌ از طرف رضاخان مطرح می‌‌شود.

هم روشنفکران‌و هم جناح غربی‌ مجلس )فراکسیون تجدد به رهبری‌ تدین( و هم فراکسیون سوسیالیستها به رهبری‌ سلیمان میرزااسکندری‌، در حمایت از ریاست جمهوری‌ رضاخان ائتلاف کردند.

این بار باز مدرس است که یکه و تنها به میدان آمده‌و با وجود دشواری‌ کار علیه این توطئه، دست به اقدام می‌‌زند.

مدرس ابتدا با اعتبارنامه دست نشاندگان رضاخان‌مخالفت می‌‌کند و موفق می‌ شود از تصویب اعتبارنامه بعضی‌ از آنها جلوگیری‌ نماید.

در موقع دیگری‌ عده‌ای‌ ازنمایندگان طرفدار خود را به قم می‌‌فرستد برای‌ اینکه مجلس را از اکثریت بیندازد تا آنها موفق به اعلام جمهوری‌‌نشوند؛ ولی‌ چون از مجلس با آن بافت وابسته و دست نشانده‌ای‌ که داشت جز معطلی‌ و وقت گذرانی‌ چیزی‌ عایدنمی‌‌شد، لذا مدرس به فکر بسیج مردم بر آمد.

در مجلس نیز به ایراد سخنرانی‌ علیه این دسیسه استعمار و عواملش‌پرداخت که جوّ مجلس متشنج شد و به تحریک تدین، احیاءالسلطنه از نمایندگان خود فروخته، سیلی‌ به صورت‌مدرس زد که موجب خشم عمومی‌ و تحریک و تظاهرات مردم شد.

به گونه‌ای‌ که رضاخان ناگزیر شد به قم رفته و درجمع علما اعلام نماید که با جمهوری‌ مخالف است؛ ولی‌ بعداً به صورت دیگری‌ استعمار و ایادی‌ داخلی‌‌اش مقاصدخود را عملی‌ نمودند و با هو و جنجال و دسیسه بازی‌ و محدود کردن مدرس قهرمان، سرانجام رضاخان به سلطنت‌رسید و مدرس به شهادت.

اما مطالعه زندگی‌ و فعالیت‌های‌ سیاسی‌ مدرس واقعیت‌های‌ دیگری‌ را نشان می‌‌دهد که پرداختن به آنها از حوصله این‌مقال خارج است، فقط اشاره‌ای‌ گذرا به برخی‌ از آنها خواهیم داشت.


1 - مقاومت و پایداری‌ مدرس در راه مبارزه با ظلم و ستم و استبداد و استعمار؛ به‌گونه‌ای‌ بود که تا دم مرگ یک قدم به‌عقب بر نمی‌‌دارد، موقعی‌ که در اصفهان فعالیت خود را در انجمن ایالتی‌ شروع می‌‌کند مورد ترور و سوءقصد واقع‌می‌‌شود که جان سالم بدر می‌‌برد.

در دوران نمایندگی‌ مورد اهانت و هتک حرمت واقع می‌‌شود، چه در داخل مجلس‌و چه به وسیله روزنامه‌های‌ خودفروخته به استعمار و چه به وسیله روشنفکران بی‌‌اطلاع و ناآگاه، ولی‌ در هر حال‌دست از مبارزه خود علیه استبداد و استعمار برنمی‌‌دارد.

به دستور رضاخان در مدرسه سپهسالار به او سوءقصدمی‌‌شود و مجروح می‌‌گردد، ولی‌ هیچیک از این فشارها و تهدیدات کمترین اثری‌ در روحیه تزلزل‌ناپذیر این مرد بزرگ‌نمی‌‌گذارد.


2 - نفوذ کلام مدرس در نمایندگان و مردم آنچنان بود که چند جمله ساده او در رابطه با رد اولتیماتوم روسیه، یا تأثیرنطق او درباره قرار داد 1919 همه چیزرا دگرگون می‌‌کند.

در رابطه با استیضاح مستوفی‌ و استیضاح رضاخان حتی‌‌نمایندگان طرفدار مستوفی‌ و رضاخان را هم تحت تأثیر قرار می‌‌دهد.


3 - قدرت تشخیص توطئه‌ها و شناخت دشمن از خصوصیات دیگر مدرس است.

او همین که تلاش استعمار را برای‌‌به قدرت رساندن رضاخان و واگذاری‌ وزارت جنگ و فرماندهی‌ کل را به او می‌‌بیند، احساس می‌‌کند که برنامه وسیع‌ترو توطئه عمیق‌تری‌ در جریان است.

او دست بیگانه را دراین توطئه دقیقاً می‌‌بیند و از همان وقت با رضاخان به‌مخالفت برمی‌‌خیزد در حالی‌ که علاوه بر جناح لیبرال و متمایل به غرب، جناح چپ و فراکسیون سوسیالیستها نیز ازرضاخان حمایت می‌‌کنند.


4 - مبارزه او با برنامه‌های‌ پیش بینی‌ شده استعمار در کشور:
مدرس در آن زمان می‌‌گوید اینها می‌‌خواهند مدارس وتکایا را از بین ببرند و مفاسد غرب را جایگزین آن نمایند.


5 - اعتماد به نفس و اتکا به ملت و امید به موفقیت و پیشرفت، بدون کمک به بیگانه و وقوف به تبعات زیان باروابستگی‌، از خصوصیات ممتاز این مرد الهی‌ است.

امر مهمی‌ که امروز با ظاهر شدن آثار سوء وابستگی‌، همه ملتها به‌مفاسد آن پی‌‌برده‌اند ولی‌ هنوز بعد از گذشت دهها سال عناصری‌ از درک اثرات زیان‌بار آن غافلند!
6 - مدرس معتقد به حاکمیت اسلام و قدرت پاسخگویی‌ آن به همه نیازهای‌ بشر بود و می‌‌دانست که قدرتهای‌ جهانی‌‌در مقابل اراده مسلمانها تاب مقاومت ندارند اما در این‌اعتقاد، یاران زیادی‌‌نداشت، امری‌‌که امروزانقلاب اسلامی‌ آن رابه اثبات رسانده است.


7 - مدرس امانت داری‌ بزرگ دربرابر موکلین خود بود و در راه انجام وظیفه نمایندگی‌ و رسالت عظیمی‌ که مردم به‌دوشش نهاده بودند، مصالح اسلام و جامعه را بر همه چیز مقدم می‌‌داشت.

هدف و انگیزه مردم در انقلاب مشروطیت و مبارزه با سلطنت استبدادی‌ قاجاریه این بود که سرنوشت خود وکشورشان را خود به عهده گیرند، و دیگر سلطان، سلطه‌ای‌ بر جان و مال مردم نداشته باشد و در اداره امور کشور هرچه‌او اراده کرد انجام نپذیرد بلکه مردم با تشکیل مجلس، اداره امور کشور را به نمایندگان خود بسپرند و به جای‌ اراده‌سلطان مستبد، که غالباً اسیر دست اطرافیان فاسد و عوامل استعمار بودند، قانون و ضابطه در جامعه حاکمیت یابد.

آنچه ملتها در طول تاریخ ستم دیده‌اند و رنج کشیده‌اند، از حکام خود رأی‌ و مستبد بوده که اراده خود را بر ملتهاتحمیل می‌‌کردند.

برای‌ اینکه حکام و مسؤولین جدید در اثر غفلت و هوای‌ نفس یا عوامل دیگر به استبداد کشیده‌نشوند مردم برای‌ اداره کشور به تشکیل مجلس مبادرت نموده و اداره کشور را به آنان سپردند.

اگر نمایندگان ملت درحفظ این امانت کوشا بوده و به وظایف قانونی‌ و شرعی‌ خودعمل نمایند، کشور به سمت کمال و ملت به سوی‌ تعالی‌‌پیش می‌‌رود.

کمترین بی‌‌توجهی‌ یا عدم شناخت و کوتاهی‌ در انجام وظیفه مهمّ نمایندگی‌، همه دستاوردهای‌ انقلاب‌مردم را از بین می‌‌برد.

مدرس در انجام وظیفه نمایندگی‌ مظهر تقوا و امانتداری‌ بود و در انجام تمام وظایفی‌ که به اوسپرده شده، مخلصانه و بدون واهمه و پروا از عواقب کار، تلاش می‌‌کند که به نمونه‌هایی‌ از آن اشاره می‌‌کنیم:
یکی‌ ازوظایف و اختیاراتی‌ که به هر نماینده ملت محول شده موافقت یا مخالفت با اعتبارنامه سایر نمایندگان است؛ زیرا اگرافرادی‌ ناصالح به مجلس راه یافتند و به تدریج اکثریت حاصل کردند، همه زحمات ملت را از بین خواهند برد.

مدرس‌تنها نماینده‌ای‌ است که یک تنه آن هم در شرایط بسیار سخت و دشوار مجالس پنجم و ششم به مقابله با نفوذناصالحان به مجلس می‌‌پردازد و با اعتبارنامه همه آنها مخالفت می‌‌کند.

در دوره ششم که رضاخان به رضاشاه تبدیل‌شد، در انتخابات اعمال نفوذ نموده و عمال او افراد دست نشانده و وکیل‌الدوله را از صندوقها بیرون آوردند.

مدرس بااینکه می‌‌داند مخالفت او با اعتبارنامه نمایندگان رضاخانی‌ اثری‌ ندارد و نمایندگان فرمایشی‌ به آنها رأی‌ خواهند داد،ولی‌ به جهت انجام وظیفه و رعایت امانت ملت و مسؤولیت الهی‌، با اعتبارنامه اکثر آنها مخالفت می‌‌کند.

بعضی‌ ازمورخین را عقیده بر آن است که همین مخالفتها زمینه ساز ترور مدرس در هفتم آبان ماه 1305 شمسی‌ گردید.

از وظایف و اختیارات مهم دیگر مجلس، سپردن کارهای‌ اجرایی‌ و درواقع اداره امور کشور به نخست وزیر و وزراست.

اگر مجلس در سپردن این مسؤولیت مهم رعایت مصالح امت را نکند و مسؤولیت عظیم اجرایی‌ را به اهلش نسپرد،یقیناً مشکلات عظیمی‌ برای‌ ملت و کشور پیش خواهد آمد.

انتخاب دولت ضعیف و ناتوان و یا ناصالح می‌‌تواندفاجعه آفرین باشد، و مدرس در طول پنج دوره نمایندگی‌، چه در موقع معرفی‌ نخست وزیر و وزرا و چه پس ازانتخابات و دوران تصدی‌ آنان، همواره به این وظیفه مهم توجه داشته و استیضاح مستوفی‌ و رضاخان نمونه‌های‌ بارزتوجه مدرس به مسؤولیتی‌ است که ملت به او سپرده است.

در تصویب قوانین، در تعیین و ترسیم سیاست خارجی‌، در مخالفت با قراردادهای‌ خائنانه خارجی‌، در اجرای‌‌سیاست موازنه عدمی‌، ارائه نظرهای‌ مفید و مهم در مورد رهایی‌ از وابستگی‌ اقتصادی‌ و فرهنگی‌ و خلاصه در تمام‌ابعاد و زمینه‌ها با نبوغ ذاتی‌ و شهامت و صداقت و صراحت فطری‌ و ایمان استواری‌ که به اسلام داشت به بهترین‌وجه، مسؤولیت خود را در قبال اسلام و ملت به انجام رساند.

وی‌ الگوی‌ امانتداری‌ و صداقت در مقابل موکلینش بود.

به همین دلیل است که امام1 به ملت توصیه فرمودند:
در انتخابات امثال مدرس را به مجلس بفرستید.


8 - از خصوصیات برجسته مدرس نفوذناپذیری‌ وی‌ است.

علت این سجیه، بعد از تقوای‌ الهی‌، آگاهی‌ و اشراف وی‌‌نسبت به مسائل مهم داخلی‌ و خارجی‌ بود.

نظراتی‌ که وی‌ در زمینه‌های‌ مختلف اجتماعی‌، سیاسی‌، اقتصادی‌ وفرهنگی‌ ابراز داشته مبین آگاهی‌ عمیق او درتمام زمینه‌هاست.

همین تسلط همراه تقوا و ایمان کامل و اخلاص او مانع‌از آن است که افراد فرصت طلب بتوانند در او نفوذ کنند و او را تحت تأثیر قرار دهند
9 - مدرس مظهر حریت و آزادگی‌ است.

در طول حیات پرثمر سیاسی‌‌اش با تحمل همه رنجها و مشکلات و مصائب،حبس‌ها و زجرها و بالاتر از همه هتک حرمتهاو اهانتهایی‌ که ناجوانمردانه نسبت به او روا می‌‌داشتند، صبورانه و شکیباهمچون کوه استوار می‌‌ایستاد و هرگز حاضر نشد به خاطر مقام و موقعیت و یا حفظ جان و آبروی‌ خود در برابرزورمداران و قلدران؛ بخصوص رضاخان از اصول خود دست بردارد و عقب‌نشینی‌ نماید.

در کمال شهامت و رشادت‌مطالب حق خود را بیان می‌‌کرد.

شاید بتوان گفت که در طول تاریخ مجالس جهان، نظیر او دیده نشده است.

10 - او مدافع حاکمیت قانون و بویژه قانون اساسی‌ و موازین الهی‌ در جامعه بود.

وی‌ می‌‌دانست مسؤولینی‌ که حاضرنباشند وظایف و مسؤولیتهای‌ محوله را در چهارچوب قانون انجام دهند و کسانی‌ که بخواهند در اداره اموری‌ که به آنهاواگذار شده، فاعل مایشاء بوده و بر طبق میل و اراده خود عمل نمایند، افراد مستبد و خودخواهی‌ هستند که اراده‌خود را برتر از قانون و موازین الهی‌ می‌‌دانند و سرانجامِ چنین اشخاصی‌)اگر میدان رشد بیابند( دیکتاتوری‌ است.

اومی‌‌داند قانون اساسی‌ میثاق بین ملت و حاکمیت است.

خونبهای‌ شهدایی‌ است که برای‌ رهایی‌ انسانها از استبداد وظلم و ستم جان خود را فدا کرده‌اند.

بنابر این قداست این میثاق باید حفظ شود.

هر مسؤولی‌ که رعایت حاکمیت‌قانون اساسی‌ را ننماید صالح برای‌ اداره امور مردم نیست لذا می‌‌بینیم یکی‌ از موارد استیضاح نخست وزیرانی‌ که ازطرف مرحوم مدرس استیضاح شده‌اند، نقض قانون اساسی‌ و حاکمیت ملت است.

امری‌ که مدرس برای‌ تحکیم آن‌تلاش می‌‌کرد.

اما متأسفانه دیدیم که ضعف نفس و بی‌‌لیاقتی‌ عده‌ای‌ از نمایندگان و خیانت عده‌ای‌ دیگر، همانطور که‌مدرس پیش‌بینی‌ می‌‌کرد همه دستاوردهای‌ انقلاب مشروطیت را بر باد داد.

گرچه به ظاهر مبارزات مدرس به نتیجه‌ای‌ نرسید و دیکتاتوری‌ سیاه حاکمیت یافت و مدرس در راه ایمان و عقیده‌خود به شهادت رسید اما فداکاریها و ایثارگریهای‌ مدرس با پیروزی‌ انقلاب اسلامی‌ ایران به ثمر رسید و آرزوهای‌ بزرگ‌این قهرمان آزادی‌ محقق گشت.


مدرس از دیدگاه امام امت (ره)

»در یکی‌ از مجالس )شورای‌( سابق که مرحوم آسید حسن مدرس در آن مجلس بود، اولتیماتومی‌ از دولت روس آمد به‌ایران که اگر فلان قضیه انجام نپذیرد ما از فلان جا -که ظاهراً قزوین بوده است- می‌‌آییم به تهران و تهران را می‌‌گیریم ودولت ایران هم فشار آورد به مجلس که باید این را تصویب کند.

یکی‌ از مورخین آمریکایی‌ می‌‌نویسد که یک روحانی‌)مدرس( با دست لرزان آمد پشت تریبون ایستاد و گفت:
آقایان! اگر بناست ما از بین برویم چرا با دست خودمان‌برویم؟ رد کرد، مجلس هم به واسطه مخالفت او جرأت پیدا کرد و رد کرد و هیچ غلطی‌ هم نکردند«.

43/3/8 »مرحوم مدرس -رحمةالله علیه- ]که[ من ایشان را هم دیده بودم- یکی‌ از اشخاصی‌ بود که در مقابل ظالم ایستاد، درمقابل ظلم آن مرد سیاه روی‌، آن رضاخان قلدر ایستاد و در مجلس بود.

ایشان را علما به عنوان طراز اول فرستادند به‌تهران و ایشان با گاری‌ آمد تهران.

از قراری‌ که آدم موثقی‌ نقل می‌‌کرد، ایشان یک گاری‌ آنجا خریده بود و اسبش را شایدخودش می‌‌راند تا آمد به تهران، آنجا هم یک خانه مختصری‌ اجاره کرد و من منزل ایشان مکرر رفتم و خدمت ایشان-رضوان الله علیه- مکرر رسیدم.
.
.
ایشان در مقابل ظلم تنها می‌‌ایستاد و صحبت می‌‌کرد و اشخاص دیگری‌ از قبیل‌ملک الشعرا و دیگران همه دنبال او بودند اما او بود که می‌‌ایستاد و برخلاف ظلم و تعدیات آن شخص صحبت‌می‌‌کرد«.

56/10/10 »یکی‌ از اشتباهات زمان رضا شاه این بود که مردم یا آنهایی‌ که باید مردم را آگاه کنند، پشتیبانی‌ از مدرس نکردند.

مدرس تنها مرد بزرگی‌ بود که با او مقابله کرد و ایستاد و مخالفت کرد.
.
.
و در آن وقت جناحهایی‌ می‌‌توانستند پشت سرمدرس را بگیرند و پشتیبانی‌ کنند و اگر پشتیبانی‌ کرده بودند مدرس مردی‌ بود که به منطق قوی‌ و اطلاعات خوب وشجاعت موصوف بود و ممکن بود در همان وقت شرّ این خانواده کنده بشود و نشد.

« 57/8/16 »مدرس جلوی‌ رضا شاه ایستاد و فریاد زد:
زنده باد خودم، مرده باد رضاخان!« 17/11/58
»مدرس مرد قدرتمندی‌ بود، برای‌ اینکه الهی‌ بود، برای‌ خدا می‌‌خواست کار بکند، نمی‌‌ترسید.

خداوند ان‌شاءالله اورا رحمت کند.

« 25/2/58 »مرحوم مدرس که به امر رضا خان ترور شد، از بیمارستان پیام داد:
به رضاخان بگویید:
من زنده هستم.

مدرس حالاهم زنده است، مردان تاریخ تا آخر زنده هستند.

« 58/3/5 »آنها از مدرس می‌‌ترسیدند چون مدرس یک انسان بود.

وقتی‌ مدرس در مجلس نبود مثل اینکه چیزی‌ در آن نیست،محتوا ندارد.

« 16/3/58 »تاریخ مرحوم مدرس را دیده‌اید که یک سید خشکیده لاغر با لباس کرباسی‌.

در مقابل آن قلدری‌ که شاید تاریخ ماکمتر به خود دیده است، در مقابل او ایستاد.

یک وقت در مجلس به او گفته بود:
سید! چه از جان من می‌‌خواهی‌؟ گفته‌بود:
من می‌‌خواهم تو نباشی‌! این آدم وقتی‌ می‌‌آمد در مدرسه سپهسالار -که حالا مدرسه شهید مطهری‌ است- درس‌می‌‌گفت -من یک روز رفتم درس ایشان- مثل اینکه هیچ کاری‌ ندارد، فقط طلبه‌ای‌ است دارد درس می‌‌گوید، اینطورقدرت روحی‌ داشت.
.
.
این برای‌ این است که از هواهای‌ نفسانی‌ آزاد بود، وارسته بود، وابسته نبود.

« 7/6/61 آری‌ مدرس گرچه به دست رضاخان مزدور به شهادت رسید ولی‌ به فرموده رهبر کبیر انقلاب، مدرس حالا هم زنده‌است، روانش شاد و روحش با ارواح طیبه اجداد طاهرینش محشور باد.







لیست مناسبت ها مناسبت بعد مناسبت قبل بزرگتر کوچکتر 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 183,939,236