خدمات تلفن همراه

احکام شرعی - احکام زکات/ - مسایل متفرقه زکات - تطابق با فتوای آیت الله العظمی سیستانی

1961 - موقعی که گندم و جو را از کاه جدا می کنند و موقع خشک شدن خرماو انگور انسان ( بايد بنابر احتياط زكات را به فقير بدهد، يا از مال خود جدا كند، وزكات طلا و نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ماه يازدهم بايد به فقير بدهد، يا از مال خود جدا نمايد، ولي اگر منتظر فقير معيني باشد يا بخواهد به فقيري بدهد كه از جهتي برتري دارد، مي تواند زكات را جدا نكند.) باید زکات را به فقیر بدهد یا از مال خود جدا کند و زکات طلاو نقره و گاو و گوسفند و شتر را بعد از تمام شدن ، ماه دوازدهم باید به فقیربدهد یا از مال خود جدا نماید. ولی بعد از جدا کردن اگر منتظر فقیر معینی باشد یا بخواهد به فقیری بدهد که از جهتی برتری دارد می تواند زکات را به انتظاراو و لو تا چند ماه نگهدارد.

1962 - بعد از جدا کردن زکات لازم نیست فورا آن را به مستحق بدهد ولی اگربه کسی که می شود زکات داد دسترسی دارد احتیاط مستحب آن است که دادن زکات را تأخیر نیندازد.

1963 - کسی که می تواند زکات را به مستحق برساند اگر ندهد و به واسطه کوتاهی او از بین برود باید عوض آن را بدهد.

1964 - کسی که می تواند زکات را به مستحق برساند اگر زکات را ندهد و بدون آن که در نگهداری آن کوتاهی کند از بین برود ( چنانچه غرض صحيحي در تأخير زكات نداشته ، بايد عوض آن را بدهد، ولي اگر غرض صحيحي داشته ، مثلا فقير معيني را در نظر داشته يا مي خواسته تدريجا به فقرا برساند، معلوم نيست كه ضامن باشد.) چنانچه دادن زکات را به قدری تأخیر انداخته که نمی گویند فورا داده است باید عوض آن را بدهد و اگر به این مقدار تأخیر نینداخته مثلا دو سه ساعت تأخیر انداخته و در همان دو سه ساعت تلف شده ، در صورتی که مستحق حاضر نبوده چیزی بر او واجب نیست و اگر مستحق حاضر بوده بنابر احتیاط واجب باید عوض آن را بدهد.

1965 - اگر زکات را از خود مال کنار بگذرد می تواند در بقیه آن تصرف کند واگر از مال دیگرش کنار بگذارد می تواند در تمام مال تصرف نماید.

1966 - انسان نمی تواند زکاتی را که کنار گذاشته برای خود بردارد و چیز دیگری به جای آن بگذارد

1967 - اگر از زکاتی که کنار گذاشته منفعتی ببرد مثلا گوسفندی که برای زکات گذاشته بره بیاورد، مال فقیر است .

1968 - اگر موقعی که زکات را کنار می گذارد مستحقی حاضر باشد بهتر است زکات را به او بدهد مگر کسی را در نطر داشته باشد که دادن زکات به او از جهتی بهتر باشد.

1969 - ( اگر بدون اجازه حاكم شرع با مالي كه براي زكات كنار گذاشته تجارت كند، و ضرر نمايد، نبايد از زكات كم كند، ولي اگر منفعت كند، بنابر احتياط لازم ،بايد آن را به مستحق برساند.) اگر با عین مالی که برای زکات کنار گذاشته برای خودش تجارت کند صحیح نیست و اگر با اجازه حاکم شرع برای مصلحت زکات تجارت کند تجارت صحیح و نفعش مال زکات است .

1970 - اگر پیش از آن که زکات بر او واجب شود چیزی بابت زکات به فقیر بدهدزکات حساب نمی شود و بعد از آن که زکات بر او واجب شد اگر چیزی را که به فقیرداده از بین نرفته باشد و آن فقیر هم به فقر خود باقی باشد می تواند چیزی را که به او داده بابت زکات حساب کند.

1971 - فقیری که می داند زکات بر انسان واجب نشده اگر چیزی بابت زکات بگیردو پیش او تلف شود ضامن است پس موقعی که زکات بر انسان واجب می شود اگر آن فقیر به فقر خود باقی باشد می تواند عوض چیزی را که به او داده بابت زکات حساب کند.

1972 - فقیری که نمی داند زکات بر انسان واجب نشده اگر چیزی بابت زکات بگیردو پیش او تلف شود ضامن نیست و انسان نمی تواند عوض آن را بابت زکات حساب کند.

1973 - مستحب است زکات گاو و گوسفند و شتر را به فقیرهای آبرومند بدهد و دردادن زکات ، خویشان خود را بر دیگران و اهل علم و کمال را بر غیر آنان ، و کسانی راکه اهل سؤال نیستند، بر اهل سؤال مقدم بدارد، ولی اگر دادن زکات به فقیری از جهت دیگری بهتر باشد مستحب است زکات را به او بدهد.

1974 - بهتر است زکات را آشکار، و صدقه مستحبی را، مخفی بدهند.

1975 - اگر در شهر کسی که می خواهد زکات بدهد مستحقی نباشد، و نتواند زکات رابه مصرف دیگری هم که برای آن معین شده برساند، چنانچه امید نداشته باشد که بعدامستحق پیدا کند باید زکات را به شهر دیگر ببرد و به مصرف زکات برساند، ( و مي تواند مخارج بردن به آن شهر را با اجازه حاكم شرع از زكات برداردو اگر زكات تلف شود، ضامن نيست .) ولی مخارج بردن به آن شهر به عهده خود اوست و اگر زکات تلف شود ضامن نیست .

1976 - اگر در شهر خودش مستحق پیدا شود می تواند زکات را به شهر دیگر ببرد.ولی مخارج بردن به آن شهر را باید از خودش بدهد و اگر زکات تلف شود ( ضامن است مگر آنكه به امر حاكم شرع برده باشد.) ضامن است مگر آنکه با اجازه حاکم شرع برده باشد.

1977 - اجرت وزن کردن ، پیمانه نمودن گندم و جو و کشمش و خرمایی را که برای زکات می دهد با خود اوست .

1978 - کسی که 2 مثقال و 15 نخود نقره یا بیشتر، از بابت زکات بدهکاراست می تواند کمتر از 2 مثقال و 15 نخود نقره هم به یک فقیر بدهد و نیز اگر غیرنقره چیز دیگری مثل گندم و جو بدهکار باشد و قیمت آن به 2 مثقال و 15 نخود نقره هم برسد می تواند به یک فقیر کمتر از آن بدهد. ( ولي در هر دو صورت بنابر احتياط مستحب كمتر از 2 مثقال و 15 نخودنقره ندهد.)

1979 - مکروه است انسان از مستحق درخواست کند که زکاتی را که از او گرفته به او بفروشد ولی اگر مستحق بخواهد چیزی را که گرفته بفروشد بعد از آنکه به قیمت رساند کسی که زکات را به او داده در خریدن آن بر دیگران مقدم است .

1980 - اگر شک کند زکاتی را که بر او واجب بوده داده یا نه ( و مال زكات دار موجود باشد، بايد زكات را بدهد، هرچند شك او براي سالهاي پيش بوده باشد و اگر عين ، تلف شده ، زكاتي بر او نيست هرچند از سال حاضر باشد.) باید زکات را بدهد هر چند شک او برای زکات سالهای پیش باشد.

1981 - ( فقير نمي تواند پيش از گرفتن زكات ، آن را به كمتر از مقدار آن صلح كند، يا چيزي را گرانتر از قيمت آن از بابت زكات قبول نمايد. وهمچنين مالك نمي تواند زكات را به مستحق داده و بر او شرط كند كه آن را به او برگرداند، ولي اگر مستحق پس از گرفتن زكات راضي شود كه آن را به او برگرداند مانعي ندارد، مثلاكسي كه زكات زيادي بدهكار است و فقير شده و نمي تواند زكات را بدهد و حال توبه كرده ، اگر فقير راضي شود زكات او را بگيرد و به او ببخشد، اشكال ندارد.) فقیر نمی تواند زکات را به کمتر از مقدار آن صلح کند یا چیزی راگرانتر از قیمت آن بابت زکات قبول نماید، یا زکات را از مالک بگیرد و به اوببخشد. ولی کسی که زکات زیادی بدهکار است و فقیر شده و نمی تواند زکات رابدهد و امید هم ندارد که دارا شود، چنانچه بخواهد توبه کند فقیر، می تواندزکات را از او بگیرد و به او ببخشد.

1982 - ( انسان نمي تواند از سهم سبيل الله ، قرآن يا كتاب ديني يا كتاب دعابخرد و وقف نمايد، مگر آنكه مصلحت عامه اقتضاي اين كار داشته باشد، و از حاكم شرع بنابر احتياط لازم اجازه بگيرد.) انسان می تواند از زکات قرآن یا کتاب دینی یا کتاب دعا بخرد ووقف نماید، اگر چه بر اولاد خود و بر کسانی وقف کند که خرج آنان بر او واجب است . و نیز می تواند تولیت وقف را برای خود یا اولاد خود قرار دهد.

1983 - انسان نمی تواند از زکات ملک بخرد و بر اولاد خود یا بر کسانی که مخارج آنان بر او واجب است وقف نماید که عایدی آن را به مصرف مخارج خودبرسانند.

1984 - فقیر می تواند برای رفتن به حج و زیارت و مانند اینها ( از سهم سبيل الله زكات بگيرد، اگر چه فقير نباشد، يا اينكه به مقدارخرج سالش زكات گرفته باشد، ولي اين در صورتي است كه رفتن به حج يا زيارت ومانند اينها داراي منفعت عامه باشد و بنابر احتياط از حاكم شرع براي صرف زكات در آن اذن بگيرد.) زکات بگیرد، ولی اگر به مقدار خرج سالش زکات گرفته باشد، برای زیارت و مانند آن نمی تواند زکات بگیرد.

1985 - اگر مالک فقیری را وکیل کند، که زکات مال او را بدهد، چنانچه آن فقیر احتمال دهد که قصد مالک این بوده که خود آن فقیر از زکات برندارد،نمی تواند چیزی از آن را برای خودش بردارد و اگر یقین داشته باشد که قصد مالک این نبوده ، برای خودش هم می تواند بردارد.

1986 - اگر فقیر شتر و گاو و گوسفند و طلا و نقره را بابت زکات بگیرد، چنانچه شرطهایی که برای واجب شدن زکات گفته شد در آنها جمع شود باید زکات آنها رابدهد.

1987 - اگر دو نفر در مالی که زکات آن واجب شده با هم شریک باشند و یکی ازآنان زکات قسمت خود را بدهد و بعد مال را تقسیم کنند چنانچه بداند شریکش زکات سهم خود را نداده ( و بعدا نيز نمي دهد، تصرف او در سهم خودش اشكال ندارد.) تصرف او در سهم خودش هم اشکال دارد.

1988 - کسی که خمس یا زکات بدهکار است و کفاره و نذر و مانند اینها هم بر اوواجب است و قرض هم دارد چنانچه نتواند همه آنها را بدهد اگر مالی که خمس یازکات آن واجب شده از بین نرفته باشد باید خمس و زکات را بدهد و اگر از بین رفته باشد ( دادن زكات و خمس و قرض بر دادن كفاره و نذر مقدم است .) می تواند خمس یا زکات را بدهد یا کفاره و نذر و قرض و ماننداینها را ادا نماید.

1989 - کسی که خمس یا زکات بدهکار است ( و حجةالاسلام بر او واجب است و قرض هم دارد اگر بميرد و مال او براي همه آنها كافي نباشد، چنانچه مالي كه خمس و زكات آن واجب شده از بين نرفته باشد بايد خمس و زكات را بدهند و بقيه مال او را صرف اداي قرضش نمايند، و اگرمالي كه خمس و زكات آن واجب شده از بين رفته باشد، بايد مال را صرف اداي قرضش بنمايند و در صورتي كه چيزي باقي باشد، صرف حج كنند و اگر چيزي زياد آمد،به خمس و زكات قسمت نمايند.) و نذر و مانند اینها هم بر اوواجب است و قرض هم دارد، اگر بمیرد و مال او برای همه آنها کافی نباشد چنانچه مالی که خمس وزکات آن واجب شده از بین نرفته باشد، باید خمس یا زکات رابدهند و بقیه مال او را به چیزهای دیگری که بر او واجب است قسمت کنند و اگرمالی که خمس و زکات آن واجب شده از بین رفته باشد باید مال او را به خمس وزکات و قرض و نذر و مانند اینها قسمت نمایند مثلا اگر چهل تومان خمس بر اوواجب است و بیست تومان به کسی بدهکار است و همه مال او سی تومان است ، بایدبیست تومان بابت خمس و ده تومان به دین او بدهند.

1990 - کسی که مشغول تحصیل علم است و اگر تحصیل نکند می تواند برای معاش خودکسب کند، ( چنانچه تحصيل آن علم واجب عيني باشد، مي شود از سهم فقرا به او زكات داد، و اگر تحصيل آن علم داراي مصلحت عامه باشد، زكات دادن به او از سهم سبيل الله با اجازه حاكم شرع - بنابر احتياط - جايز است . در غير اين دو صورت ، جايزنيست به او زكات بدهند.) چنانچه تحصیل آن علم واجب یا مستحب باشد، می شود به او زکات داد و اگر تحصیل آن علم واجب یا مستحب نباشد، زکات دادن به او اشکال دارد.

خدمات تلفن همراه
مراجعه: 169,717,538