23 اسفند
ملى شدن صنعت نفت و درگذشت مرحوم آیت اللَّه کاشانى
ملی شدن صنعت نفت و درگذشت مرحوم آیةاللَّه کاشانی
23 اسفند سالروز رحلت عالم مجاهد حضرت آیةاللَّه سید ابوالقاسم کاشانی است.
در چنین روزی این مردبزرگ پس از سالهای مدید تلاش و مبارزه مستمر در راه اعتلای اسلام، زندگانی دنیایی را ترک گفت و درسرای جاوید آخرت رحل اقامت افکند.
به همین مناسبت نگاهی اجمالی به زندگی و به فرازهایی از مبارزاتخستگیناپذیر او با استبداد و استعمار میافکنیم.
آیةاللَّه کاشانی در شانزده سالگی به همراه پدر بزرگوارش شهید آیةاللَّه سید مصطفی کاشانی به عراقعزیمت نمود و در آنجا در محضر علمای بزرگ به تحصیل علم پرداخت.
او در سن 25 سالگی به علت داشتنقریحه و استعداد فوقالعاده، موفق به کسب درجه اجتهاد گردید.
مبارزات سرسختانه مرحوم آیةاللَّه کاشانیپس از اشغال عراق توسط قوای انگلیس آغاز گشت.
در جریان جنگ جهانی اول سرزمین عراق که در قلمروکشور عثمانی بود، به اشغال نیروهای انگلیس درآمد و تحت قیمومیت آنان قرار گرفت.
پس از اشغال عراق،علمای مبارز عراق حکم جهاد صادر کردند و مردم را برای بیرون راندن متجاوزین انگلیسی بسیج نمودند وخود نیز در صف مقدم جبهه قرار گرفته و به مبارزه مسلحانه با خصم پرداختند.
آیةاللَّه کاشانی به همراه سایر علما و طلاب دینی در این مبارزه بزرگ حضور فعال و مؤثری داشت.
او باتشکیل یک جمعیت اسلامی به بسیج روحانیون و مردم پرداخت و یک دم در مبارزه با کفار انگلیسی آرام وقرار نیافت.
مبارزات سرسختانه علمای اسلام و بویژه مرحوم آیةاللَّه کاشانی باعث گشت که استعمارگران انگلیس حکمبازداشت هفده تن از انقلابیون را صادر کنند، که آیةاللَّه کاشانی نیز جزء آنان بود.
حکام خونخوار انگلیس ازمردم خواستند که آیةاللَّه کاشانی و سایر رهبران دینی را تحویل آنان دهند.
لیکن مردم از این امر خودداریکردند و مرحوم کاشانی به درخواست علما و مراجع اسلام، عراق را ترک کرد و به طور مخفیانه وارد ایرانشد.
سرانجام، مبارزات آیةاللَّه کاشانی و سایر علمای دینی به بار نشست و اشغالگران انگلیس را مجبور ساختعراق را ترک نموده و به استقلال این سرزمین تن در دهند.
نقش آیةاللَّه کاشانی در ملی شدن نفت
یکی از بخشهای مهم مبارزاتی آیةاللَّه کاشانی را باید جهاد پیگیر و مستمر او در نهضت ملی شدن صنعتنفت نام برد.
امتیاز نفت ایران که از دیرباز به انگلیس واگذار شد، و با قرارداد 1312) 1933 شمسی( تمدیدگردیده بود، باعث شد که مرحوم کاشانی که دشمن سرسخت استعمار انگلیس بود و در انقلاب عراق، یک دمفکر و خیال استعمارگران انگلیس را آرام نمیگذاشت، وارد صحنه مبارزهای دیگر با این پیر استعمار گردد.
آیةاللَّه کاشانی با تمام کسانی که به خاک ایران طمع داشتند و درصدد مستعمره کردن این سرزمین برآمدهبودند، نظر مخالف داشت.
او 28 ماه در حبس و تبعید متّفقین اشغالگر به سر برد و هنگامی که تحت محاکمهو بازجویی همین استعمارگران متجاوز قرار گرفته بود گفت:
»من اساساً با هر اجنبی که مخالف مصالح و استقلال مملکت ایران باشد مخالم.
این اجنبی خواه روس باشد،خواه انگلیس یا آلمان یا آمریکا.
من میگویم ایرانی نباید نوکر اجنبی باشد«.
آیةاللَّه کاشانی و همرزمانش تصمیم گرفتند با مبارزات مردمی خود، نفت ایران را ملی کنند و دست انگلیس رااز این منبع سرشار کوتاه نمایند و آن را در مالکیت کامل ایران درآورند.
مرحوم کاشانی مبارزه با استعمارانگلیس را به متن تودههای مردم برد و بر مردم مسلمان ایران تکلیف شرعی نمود که باید در این امر مقدسشرکت جسته و دست انگلستان را از این ثروت عظیم کوتاه نمایند.
او در قسمتی از اعلامیه خود چنینمینویسد:
»بر همه کس واضح و آشکار است که تمام بلیات و مصایب؛ مخصوصاً هرج و مرج دستگاه اداری و غارتبیتالمال و تسلط زمامداران نالایق و مملکتفروش و به طور کلی تشویق جنایتکاران و حبس و تبعید و زجروطنپرستان در اثر سیاست جابر انگلستان در مملکت ما به وجود آمده است و آن دولت همیشه این اعمالخلاف عدالت و انسانیت را برای غارت نفت ایران که بزرگترین و مهمترین ثروت ملی ماست، مرتکب شده ومیشود.
او در ضرورت مبارزه ملی شدن صنعت نفت چنین مینویسد:
»ملی شدن صنعت نفت ایران تنها چاره بیچارگیهای ماست.
زیرا بدین وسیله اولاً ثروت بیکرانی که خداوندتبارک و تعالی به ملت ایران عطا فرموده از دست دشمنان بشر که مقصدی جز منفعتطلبی و مکیدن خونملل ضعیف ندارند، بیرون آمده به صاحبان حقیقی و مستحق آن میرسد و ثانیاً با عملی شدن حاکمیت ملی،شرکت غاصب نتواند عمال خود را به جان و مال و ناموس مردم مسلط کند و بدین وسیله مقاصد پلید خود راانجام دهد.
با مبارزات مرحوم کاشانی و فشار افکار عمومی سرانجام در 29 اسفند 1329 لایحه ملی شدن نفت به تصویبنهایی مجلس شورا رسید.
در هفتم اردیبهشت ماه سال 1330 مصدق که در نهضت ملی شدن صنعت نفت بههمراه آیةاللَّه کاشانی شرکت داشت به نخست وزیری رسید.
دولت مصدق پس از روی کار آمدن با انبوهمشکلات و نابسامانیها مواجه بود و همت بلند و تلاش خستگیناپذیر آیةاللَّه کاشانی بود که به حل اینمشکلات کمک میکرد و توطئهها را خنثی مینمود و از سقوط دولت مصدق جلوگیری میکرد.
مصدق بر سر اختلافی که با شاه در مورد گرفتن سمت وزارت جنگ پیدا میکند، به طور ناگهانی استعفامیدهد.
این استعفا که بسیار عجولانه و بدون اطلاع و مشورت با آیةاللَّه کاشانی صورت میگیرد، مورد قبولشاه واقع میشود و فرمان نخستوزیری قوامالسلطنه از سوی او صادر میگردد.
قوام مردی مستبد وبیرحم و طرفدار سرسخت جدایی دین از سیاست بود و به همین خاطر با اسلام و علمای اسلام به مخالفتپرداخت.
آیةاللَّه کاشانی در آن جو استبداد و خفقان بار دیگر به پاخاست و به طرد و تکفیر دولت قوام پرداخت و مردمرا وارد صحنههای مختلف درگیری و مبارزه با او نمود.
آیةاللَّهکاشانی درتاریخ 29 تیرماه مصاحبهای انجامداد که در آن چنین اعلام نمود:
»هرگاه تا 48 ساعت حکومت قوام تغییر نکند و استعفا ندهد، کفن پوشیده شخصاً پیشاپیش ملت حرکتمیکنم«.
روز 30 تیر که از طرف مرحوم کاشانی و طرفداران نهضت ملی روز اعتصاب عمومی جهت اعتراض بهحکومت قوام و درخواست بازگشت مصدق، اعلام شده بود فرامیرسد و اعتصاب همراه با جنبش و قیام، همهجا را فرا میگیرد.
مردم به خیابان میریزند و علیه حکومت قوام و برای بازگشت مصدق شعار میدهند.
اینتظاهرات که با سرکوب و کشتار قوای دولتی همراه بود رژیم را وادار به عقبنشینی نمود، شاه تسلیم شد وفرمان نخستوزیری مجدد مصدق را صادر کرد.
کودتای 28 مرداد و عوامل و زمینههای آن هنوز بیش از سیزده ماه از پیروزی قیام 30 تیر 1331 نگذشته بود که کودتای 28 مرداد 1332 به وقوعپیوست و نهضت صنعت نفت به شکست انجامید.
این کودتا توسط آمریکا و انگلیس صورت گرفت و شاه راکه از مملکت فرار کرده بود برای سلطه مجدد به ایران بازگرداند.
آنچه در قلب تاریخ ثبت شده است و برایهمیشه و برای همه نسلها بازگو خواهد شد، این است که مصدق با این که از جریان کودتای آمریکا خبر شدهبود، هیچ اقدامی به عمل نیاورد و دست روی دست گذاشت و به تماشای سلطه مجدد استعمار و استبدادنشست.
بزرگترین سند در این باره نامه آیةاللَّه کاشانی در 27 مرداد )یک روز قبل از کودتا( به مصدق برایمطلع ساختن او از این واقعه شوم میباشد، این سند بزرگ تاریخی را از نظر خوانندگان عزیز میگذرانیم:
»حضرت نخستوزیر معظم جناب آقای دکتر محمد مصدق - دام اقباله - عرض میشود اگر چه امکانی برایعرایضم نمانده، ولی اصلاح دین و ملت برای این خادم اسلام بالاتر از احساسات شخصی است و علیرغمغرض ورزیها و بوق و کرنای تبلیغات شما، خودتان بهتر از هرکس میدانید که هم و غمم در نگهداری دولتجنابعالی است که خودتان به بقای آن مایل نیستید.
از تجربیات روی کار آمدن قوام و لجبازیهای اخیر، برمن مسلم است که میخواهید مانند سیام تیر کذایی یک بار دیگر ملت را تنها گذاشته و قهرمانانه بروید،حرف اینجانب را در خصوص اصرارم در عدم اجرای رفراندوم نشنیدید و مرا لکه حیض کردید، خانهام راسنگباران و یاران و فرزندانم را زندانی فرمودید و مجلس را که ترس داشتید شما را ببرد بستید و حالا نهمجلس است و نه تکیهگاهی برای ملت گذاشتهاید.
زاهدی را که من با زحمت در مجلس تحت نظر و قابل کنترلنگه داشته بودم با لطایف الحیل خارج کردید و حالا همانطور که واضح بوده درصدد به اصطلاح کودتا است.
اگرنقشه شما نیست که مانند سیام تیر عقبنشینی کنید و به ظاهر قهرمان زمان بمانید، و اگر حدس و نظرمن صحیح نیست که همانطور که در آخرین ملاقاتم در آن شب به شما گفتم و به هندرسون هم گوشزد کردمکه آمریکا ما را در گرفتن نفت از انگلیسیها کمک کرد و حالا به صورت ملی و دنیاپسندی میخواهد به دستجنابعالی این ثروت ما را به چنگ آورد؛ و اگر واقعاً با دیپلماسی نمیخواهید کنار بروید این نامه من سندیدر تاریخ ملت ایران خواهد بود که من شما را با وجود همه بدیهای خصوصیتان نسبت به خودم از وقوعحتمی یک کودتا به وسیله زاهدی که مطابق با نقشه خود شماست، آگاه کردم که فردا جای هیچگونهعذرخواهی موجهی نباشد.
اگر براستی در این فکر اشتباه میکنم با اظهار تمایل شما سید مصطفی وناصرخان قشقایی را برای مذاکره خدمت میفرستم.
خدا به همه رحم فرماید، ایام به کام باد، سید ابوالقاسمکاشانی.
«
مصدق با بیاعتنایی در پاسخ نوشت:
»مرقومه حضرت آقا وسیله آقا حسن آقای سالمی زیارت شد، اینجانب مستظهر به پشتیبانی ملت ایرانهستم، والسلام، دکتر محمد مصدق«.
علاوه بر واقعیت فوق، زمینهها و عوامل کودتای 28 مرداد را میتوان به ترتیب ذیل خلاصه نمود:
1 - اختلاف بین آیةاللَّه کاشانی و مصدق که این اختلاف ناشی از دو بینش بود.
بینش مکتبی که مرحومکاشانی پرچمدار آن بود، و بینش غیر مکتبی که متکی بر لیبرالیسم و ملیگرایی بود و مصدق طرفدار و تابعآن.
2 - به مجازات نرسیدن مسببین کشتار 30 تیر توسط مصدق و نارضایتی مردم مسلمان از این موضوعزمینهساز و عامل دیگر در به وجود آمدن کودتای 28 مرداد بود.
مصدق نه تنها این جنایتکاران را مجازاتننمود بلکه به آنها پست و مقام هم داد! مثلاً سرلشکر ویوث مشاور نظامی مخصوص قوامالسلطنه و فرماندهکل ژاندارمری و یکی از عاملین کشتار مردم، از طرف مصدق به معاونت وزارت دفاع منصوب شد! خودقوامالسلطنه نیز مجازات نشد و به دستور مصدق از او مراقبت به عمل آوردند و به خانهاش عودت دادند!
3 - یکی دیگر از علل شکست نهضت ملی با کودتای 28 مرداد، کنار گذاشتن روحانیت از صحنه و جلوگیری ازدخالت آنان در امور مملکت توسط مصدق بود.
مصدق تا قبل از به قدرت رسیدن، آیةاللَّه کاشانی را احترام واکرام مینمود و به عنوان یک رهبر مقتدر دینی و سیاسی دیدگاههای او را ارج مینهاد، ولی پس از آن که بامجاهدتهای مرحوم کاشانی و مبارزات مردم مسلمان به قدرت رسید، علناً رو در روی آیةاللَّه کاشانی ایستاد واو را از دخالت در امور بازداشت و این چیزی بود که استعمار سخت منتظر آن بود.
4 - ایجاد یک جو نامساعد با ترویج کثیفترین شایعات علیه مرحوم آیةاللَّه کاشانی به منظور شکستنتقدس و ضربهزدن به شخصیت والای او و در نتیجه جلوگیری از نفوذ کمنظیر این عالم مبارز یکی دیگر ازعوامل و زمینههای ایجاد کودتا بود.
عوامل سیا و انتلیجنت سرویس این طرح خائنانه را تا آنجا به مرحلهعمل درآوردند که آیةاللَّه کاشانی این دشمن دیرینه استعمار انگلیس و کسی که در اسناد وزارت خارجهانگلیس از سرسختترین دشمنان انگلستان معرفی شده است را متهم به طرفداری از انگلیس کردند! و دراوج وقاحت در کاریکاتورهای روزنامههای خود پرچم انگلستان را به روی عمامه آن بزرگوار ترسیم نمودند.
این عوامل بود که زمینه را برای کودتای آمریکایی 28 مرداد و بازگشت مجدد سلطه و استبداد فراهم ساخت ونهضت را با شکست مواجه نمود.
در پایان، سالروز رحلت عالم توانا و مجاهد عظیمالشأن مرحوم آیةاللَّه کاشانی را گرامی میداریم و برای همهمجاهدان و مبارزان راه خدا در سراسر جهان آرزوی توفیق روزافزون مینماییم.