وَ قَالَ ( علیه السلام ) : وَ قَدْ لَقِیَهُ عِنْدَ مَسِیرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِینُ الْأَنْبَارِ فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَیْنَ یَدَیْهِ فَقَالَ : مَا هَذَا الَّذِی صَنَعْتُمُوهُ فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا یَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُکُمْ وَ إِنَّکُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِکُمْ فِی دُنْیَاکُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِی آخِرَتِکُمْ وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّارِ .
این سخن را در مسیر حرکت به سوی شام، هنگامی که روستاییان انبار با دیدن آن حضرت از اسبها پیاده شدند و پیشاپیش آن بزرگوار با هیجان و در حالی که به یکدیگر فشار می آوردند، می رفتند، فرمود: این چه کاریست که کردید؟ پاسخ دادند: این اخلاقی است که به وسیله آن فرمانروایان خود را تعظیم می نماییم. آن بزرگوار فرمود: شما با این کار خودتان را در دنیا به مشقت می اندازید و در آخرت نیز خود را به شقاوت گرفتار می سازید و چه زیانبار است مشقتی که عذاب به دنبال داشته باشد! و چه سودآور است آن آسایش که با برخورداری از آن، امان از آتش نیز در پی باشد!