خدمات تلفن همراه

نهج البلاغه - خطبه : 83 - خطبه غراء


خطبه : 83 - خطبه غراء
ترجمه : علامه جعفری

خطبه ای است از آن حضرت (علیه السلام): و این خطبه ای شگفت انگیز است که (خطبه غرا) نامیده می شود و در این خطبه (به حقایق مهمی اشاره فرموده است):
 صفات خداوندی جل شانه،

سپس توصیه به تقوا نموده و مردم را از دنیا برحذر داشته سپس درباره شئون ورود بروز قیامت (بیاناتی می فرماید) آنگاه مردم را به آن مسائل و پدیده هائی که در زندگی در آنها غوطه ورند متوجه می سازد سپس فضیلت متذکر ساختن انسانها را بیان می دارد صفت خداوند جل شانه سپاس خدای راست که با قدرتش بر تمام هستی و به جریان انداختن آن، بالاتر از همه کائنات و با احسان ربوبی اش به همه اشیاء نزدیک است. بخشنده هر سود و امتیاز است و برطرف کننده هر حادثه بزرگ و تنگناهای حیات سپاسگزار او هستم بر عواطف کرم خداوندیش و بر نعمتهای کاملی که بر ما عنایت فرموده است. ایمان به آن ذات اقدس می آورم که موجود اول و بی سابقه است و هدایت از او می جویم که به من نزدیک است و هدایتم از او است. یاری از او می طلبم که پیروز (مطلق) است و قادر (علی الاطلاق). توکل به او می نمایم که کفایت و یاری از او است. و گواهی می دهم که محمد (صلی الله علیه و آله )بنده و فرستاده او است او را برای اجرای امر و ابلاغ نهائی حجت و ابراز تهدید به کیفرهایش فرستاد.
وصیت به تقوی

ای بندگان خدا، شما را به تقوای خداوندی توصیه می کنم که مثل ها برای شما زده است و مدت زندگی شما را تعیین فرموده، لباس بر شما پوشانده و برای شما معاش فراوان ارزانی داشته و به محاسبه همه موجودیت و اعمال شما محیط و برای همه اعمال شما نتائجی را در کمین نهاده است. و شما را با نعمتهای فراوان مورد عنایت قرار داده و با عطایای فراوان مشمول لطفش فرموده و با حجتها و دلایل بلیغ شما را برحذر داشته است. خداوند سبحان همه اجزاء و شئون هستی و اعمال شما را حساب نموده و مدتهای معینی را برای شما مقرر ساخته است. (این همه کرامتها و الطاف و ابلاغ دلائل و حساب همه موجودیت شما) در این دنیا است که جایگاه آزمایش و سرای عبرت است. شما اولاد آدم در این دنیا در مجرای آزمایش قرار گرفته و درباره زندگی در این دنیا مورد محاسبه قرار خواهید گرفت.

برحذر داشتن از دنیا

آبشخور این دنیا تیره و چشمه سارش گل آلود و دارای منظری فریباست و بی اعتنائی به آزمایش هایش مهلک فریبنده ای است در حال دگرگونی ها (یا مانع از دریافت حقیقت) و روشنائی است در معرض زوال سریع و سایه ای است در حال برچیده شدن، تکیه گاهی است مایل به سقوط. در آن هنگام که انسان گریزان برگردد و با این دنیا انس بگیرد و کسی که از روی نادانی انکارش کرده بود دل به آن بدهد و بر ظواهرش بیارامد، (ناگهان مانند اسبی که پاهایش را بلند کند و بر زمین بزند و سوار خود را بیاندازد،) از او رم کند، و با دامهائی که سر راه او گسترده است، شکارش کند، و با تیرهایش او را از پای درآورد (در پایان کار) طنابهای مرگ به دست و پایش پیچد و او را به خوابگاهی تنگ و تاریک و به منزلگهی وحشتناک و به دیدار موقعیتی (از سعادت یا شقاوت که بر خود) اندوخته است) و نتیجه عملش براند. بدین ترتیب آیندگان به دنبال گذشتگان در حرکت اند و مرگ از درو کردن زندگان باز نمی ایستد و آنان که به دنبال کاروان گذشتگان در حرکتند از ارتکاب ناشایستها خودداری نمی کنند حرکات و رفتارشان را مشابه دیگران نموده گله گله، از این کهنه رباط رهسپار غایت پایان سرنوشت و مقصد نهائی فناء و زوالند.

برانگیخته شدن و حیات پس از مرگ

آنگاه که امور خلقت انسانی به پایان رسید و روزگاران گذشت و میعاد برانگیخته شدن و سر برآوردن از زیر خاکهای تیره نزدیک شد، خداوند مردم را از نهانگاههای قبرها و آشیانه های پرندگان و جایگاههای درندگان و پرتگاههای مهلک بیرون می آورد و آنان را شتابان برای اجرای امر خود و با سرعت برای تحقق بخشیدن به وعده خویش روانه می سازد (همگان رهسپار جریان امر خداوندی) گروه گروه، به راه می افتند، بعضی در حال سکوت و قیام و صف کشیده (دیده) بینائی واقع بین بر آنان نفوذ می نماید و دعوت کننده گوش آنان را شنوا می سازد. لباس خضوع بر تن، و فروتنی تسلیم و حقارت بر وجودشان مستولی چاره جوئی ها و حیله پردازی ها تباه و آرزو بریده و دلها از سرور خالی و هیجانها فرو خورده شده است. صداها مخفی، عرق تا دهان فرو ریخته، و وحشت از گناهان بزرگ تندری در گوشها از فریاد تند دعوت کننده می گوید (برای بازخواست درباره عمری که سپری کرده اند) برای شنیدن حکم قاطع میان حق و باطل و گرفتن نتیجه اعمال و سقوط در کیفر و وصول به پاداش.
تنبیه مردم

انسانها بندگانی هستند که با قدرت خداوندی پا به عرصه هستی نهاده و تحت اشراف ربوبی قرار گرفته اند. در حالیکه فرشتگان موکل بر عبور مردم از پل مرگ در بالین آنان حاضر خواهند گشت، ارواحشان گرفته می شود و در درون گورها قرار گرفته می پوسند و تنها سر از خاک برمی آورند. آنان در برابر اعمالی که انجام داده اند، محاسبه می شوند و وضع آنان با حساب مشخص می گردد. انسانها در این دنیا برای پیدا کردن راه نجات مهلت داده شده و به راه روشن ارشاد شده بودند. برای آنان در این زندگانی مهلتی داده شده بود که می توانستند رضای خدا را جلب کنند و از توبیخ او رها شوند (خداوند سبحان بوسیله حجت و برهان به حال انسانها در این دنیا لطف فرموده بود) تا ظلمات شبهه و تردید از آنان مرتفع گشته و میدان تاخت و تاز برای سبقت در خیرات را برای آنان آماده و تفکر برای رسیدن به بهترین مقاصد را برای آنان عنایت فرموده بود. (خداوند سبحان برای انسانها) قدرت تحمل و شکیبائی جوینده روشنائی برای تحصیل سعادت را در مدت عمر و نوسانات مهلت ها عطا کرده است.

فضیلت متذکر ساختن انسانها

(این مطالب که گفتم) چه مثل هائی صحیح و مطابق واقع و پندهای شفا دهنده انحرافات و بیماریهای درونی است اگر در دلهای پاک و گوشهای شنوا و افکار جدی و عقول حسابگر وارد شود. به خدا تقوی بورزید، تقوای کسی که شنید و خشوع کرد گناه اندوخت و اعتراف کرد، ترسید و عمل نمود، حذر کرد و مبادرت به انجام اعمال نیکو ورزید. به مقام یقین رسید و به نیکوکاری پرداخت، وسیله عبرت بر او عرضه شد، عبرت گرفت بر حذر داشته شد، حذر نمود. از پلیدی ها ممنوع شد، ممنوعیت از آنها را پذیرفت. دعوت حق را اجابت کرد و به سوی آن بازگشت و توجه به گناهان خود نمود یا رجوع به عقل و فرمان حق نمود و توبه کرد. از رسولان الهی پیروی کرد و به رشد یافتگان پیوست. حقیقت به او نشان داده شد و او حق را دید در طلب کمال بر شتافت و با گریز از پلیدیها نجات یافت، پس ذخیره ای اندوخت و باطن خود را تزکیه کرد و معاد خود را آباد ساخت و تکیه بر زاد و توشه نمود. (این همه تکاپو و سعی صمیمانه را) برای روز کوچ از این دنیا و مقصد نهائی راه الهی که در پیش داشت و حالت نیازی (که روزی به سراغش خواهد آمد) و موقعیت احتیاج شدیدی (که در پیش رو دارد) انجام داد همه اعمال صالحه را برای جایگاه ابدی خود پیشاپیش فرستاد. پس ای بندگان خدا، به خدا تقوی بورزید. در مسیر آن هدفی که شما را برای آن آفریده است و بر طبق همان تحذیر که درباره خود، متوجه شما ساخته است، از او برحذر باشید. و برای به فعلیت رساندن وعده ای که به شما داده است، شایستگی کسب کنید و برای پیش آمدن هول روزی که (با مشاهده اعمال خود) در وعده گاه خداوندی قرار خواهید گرفت، برحذر باشید.

تذکر به انواع نعمتها

برای شما اولاد آدم گوشها قرار داد، تا آنچه را که شنیدنش اهمیت دارد، بشنود، و دیدگانی قرار داد تا نابینائی هایش را برطرف بسازد و صورت اعضاء را تنظیم فرمود تا اجزای اعضایش را تالیف نماید. و ترکیب اشکال و مدت عمر آن اعضاء با کیفیتهای مخصوص به خود، ملایم و هماهنگ باشد انسانها را با بدنهایی که با وسائل سودمند به حیات و دلهائی که جوینده ارزاق خود می باشند (در جریان زندگی قرار داد) (فرزندان آدم) در این دنیا در نعمت با عظمت او و عوامل احسان و موانع تندرستی غوطه ورند. خداوند سبحان مقدار عمرها را مقدر فرموده و آن را از شما پوشیده است و برای شما وسائل عبرت را از آثار گذشتگان از بهره برداری ها از امتیازاتی که نصیبشان گشته بود و از باز بودن مهلت عمر تا مرگشان، باقی گذاشته است (در هر حال که بودند) مرگ پیش از آنکه آن گذشتگان به آرزوهای خود برسند، شتابان به سراغشان رفت و داس اجل رشته آرزوهایشان قطع کرد (غفلت عیش و عشرت چنان آنان را در خود برده بود که) در روزگار تندرستی برای آن سرنوشت نهائی آماده نگشته و از آغاز و بحبوحه حیات عبرت نگرفته بودند آیا کسانی که در قدرت و طراوت جوانی به سر می برند، انتظاری جز خمیدگی قامت را در دوران پیری می کشند؟ آیا آنانکه در خوشی های صحت و عافیت غوطه ورند، جز انتظار ورود بیماریها را دارند؟ آیا شناوران در امتداد بقاء انتظار دیگری جز لحظات فنا را می کشند؟ با نزدیک شدن زوال عمر و حرکت به دیار ابدیت با اضطراب دردناک و درد تلخ ناگواریها و فرو دادن آب دهان با غصه و اندوه در گلو و نگریستن پناه جویانه به یاری اولاد و خویشان و آشنایان عزیز و نزدیکان همدم. آیا آن همه یاران و نزدیکان توانستند مرگ را از آن مسافر زیر خاک تیره دفع نمایند؟! و آیا آن گریه کنندگان توانستند سودی به حال آن راهرو تنها به دیار خاموشان برسانند؟! آن مسافر غریب در محل مردگان در گرو اعمال خود رها شد و در تنگنای خوابگاه تیره و تار تنها سر به خاک نهاد. حشرات زیرزمینی غذای لذیذی از پوست او دریافتند و پاره پاره اش کردند و طراوت بدن او را عوامل محو کننده پوساندند. و بادهای طوفانی آثار او را از بین برد و تعاقب روز و شب نشانه ها و نمودهای بارز او را محو ساخت و بدنها متلاشی و نابود شدند پس از شادابی و طراوتی که داشتند و استخوانها قوت خود را از دست دادند و پوسیدند و ارواح در گرو بارهای سنگین به بقاء خود ادامه دادند ، در حالیکه به اخبار غیبی خود یقین دارند. دیگر از آن ارواح افزایش اعمال صالحه خواسته نمی شود و مهلتی به آن ارواح داده نمی شود تا از زشتی لغزشهائی که مرتکب شده اند، پوزش بخواهند و رضای حق را به التماس بجویند. آیا شما زندگان، فرزندان و پدران و برادران و خویشان آن در خاک رفتگان نیستید. که از مثالهای رفتار آنان پیروی می کنید و بر مسیر آنان سوار می شوید و در جاده ای که آنها پیش گرفته بودند، قدم بر می دارید!؟ پس دلهای شما را قساوت گرفته و آنها را از برخورداری از حظ و نصیبی که (در این زندگانی باید بدست بیاورند) محروم ساخته و از رشدی که شایسته آن دلها بوده است، برگردانده و به لهو و لعب مشغولشان نموده اید. دلهای شما راهی را پیش گرفته اند که میدان حرکت اصلی آنها نیست گوئی غیر از رشد و کمال برای آن دلها در این زندگانی هدف گیری شده است و گوئی رشد این دلها در به دست آوردن خواسته های دنیوی آنها است .

برحذر داشتن از هول و خطر صراط

و بدانید که عبور شما از صراط و جایگاه لغزشهای ساقط کننده آن است. شما از لغزشگاه پرخطر صراط و مخاطرات متعاقب آن عبور خواهید کرد ای بندگان خدا، به خدا تقوی بورزید، تقوی خردمندی که تفکر قلبش را به خود مشغول داشته و ترس بدنش را به زحمت انداخته و شب بیداریهای خواب ناچیزش را از بین برده و با بیداری به بامداد رسیده باشد. و امید او به رحمت و عنایت خداوندی روزگار گرمش را تشنه عنایات و رحمتهای خداوندی نماید. زهد و پارسائی از شهوات او جلوگیری کرده و ذکر خداوندی سبقت بر زبانش نماید. خوف و هراس از پایان کار و ظهور نتایج آن را برای امن و آرامش آن موقع پیش بیاندازد. و از موانع راه روشن و هدایت، اعراض و کناره گیری کند و برای رسیدن به روش مطلوب به سوی حیات ابدی معتدل ترین راهها را برگزیند و عوامل کبر و غرور که او را از حق و حقیقت دور می سازد، از راه راست منحرفش نکند. امور مشکوک و مشتبه نابینایش نسازد (با این حرکت و تکاپو است که) شادی بشارت سعادت ابدی و آسایش در نعمت الهی را در آسوده ترین و ملایم ترین خواب و با امن ترین روزی که (در انتظارش می باشد) به دست آورده است. (چنین انسانی است که) از گذرگاه موقت را با وضعی پسندیده عبور نموده است و توشه پایان سرنوشت را سعادتمندانه پیش انداخته و از ترس خداوندی به اعمال صالحه پیشدستی کرده است این انسان آگاه در مهلتی که نصیبش شده است، به سوی سعادت شتافته و رغبت در طلب نجات نموده و از پلیدیها گریخته و در امروزش به تفکر درباره فردایش پرداخته و همواره به پیش رو نگریسته است (برای لزوم معرفت و عمل انسان) عطا و پاداش بهشتی و ترس و کیفر و وبال آتش کافی است انتقام خداوندی و یاری او و احتجاج و مخاصمه کتاب (برای تنظیم حیات هر انسان خردمند) کفایت می کند.
سفارش به تقوی

من شما را به تقوای خداوندی توصیه می کنم که (با ابلاغ نتائج ناگوار اعمال زشت بوسیله پیامبران و براهین وجدانی) جای عذری نگذاشته است و با طرق روشنی که پیش پای شما گسترده، احتجاج نموده است و شما را از دشمنی که در سینه هایتان نفوذی مخفی داشته و آهسته در گوشهایتان می دمد، برحذر داشته است (این دشمن اولاد آدم) شیطان است که گمراه می کند و به هلاکت می اندازد و وعده می دهد و فرزند آدم را در خیال آرزوها غوطه ور می سازد و زشتی های گناهان را می آراید و معاصی بزرگ و نابود کننده را در نظر انسانها ناچیز می نماید آنگاه که دمساز و همنشین خود را فریفت و گروگان خود را محکم به گره بست، آراسته خود را انکار و آنچه را که ناچیز و پست جلوه داده بود، بزرگ و از آنچه که برای انسان امان تلقین کرده بود برحذر می دارد.
در توصیف خلقت انسان

یا این انسانی که خداوند او را در ظلمات رحم های مادران و غلافهای پوشاننده بوجود آورد (آنگاه انسان مسیر تکون خود را بدین ترتیب پیش گرفت):
 نطفه ای در حال افزایش و متراکم از ذرات علقه ای پوشیده جنین در رحم، شیرخوار، کودک، جوان، سپس برای او قلبی حافظ و زبانی گویا و چشمی بیننده داد تا از روی تجربه و عبرت بفهمد و با جلوگیری خویشتن از معصیت، از ارتکاب آن خودداری نماید تا آنگاه که به حد اعتدال خود رسید و پیکرش راست شد استکبار، وجودش را احاطه نمود و از مسیر حق رمیدن گرفت و بی پروا به خبط و خطا افتاد. با دلو هوی و هوس (برای زندگی خود) آب کشید. کوشش و حرکات مشقت بار برای دنیایش صرف کرد. برای تحصیل لذایذ عیش و طربش با تفکر خام درباره نیازهایش. (این غافل مست برای زندگی خود) مصیبتی را احتمال نمی دهد و محاسبه نمی کند و هیچ ترسی او را به خشوع وادار نمی سازد. (با این غفلت تباه کننده) در فتنه و لغزش فریبنده خود دیده از این جهان بربست. در حالی که زمانی محدود و ناچیز در حیات لغزنده خود، زندگی کرد، نتیجه ای از نعمتهای خدادادی نگرفت و فریضه لازم را به جای نیاورد. و ناگهان اندوه ها و ناگواریهای مرگ  با اینکه هنوز سوار مرکب سرکش خودکامگی بود و راه شادی و خوشی می نوردید، بر سرش تاختن گرفت. در این هنگام در حیرتی بی سابقه فرو می رود و در امواج متلاطم درد و شکنجه ها شب بیدای می کشد (از این پس) انبوه دردها و بیماریها بر سرش فرود می آیند و (او توانائی دفع آنها را از دست داده) در میان برادری همتا و پدری مهربان و مادر و خواهری که وای مرگ آنان را به شیون درآورده و در اضطراب شدید به سینه های خود می کوبند. در این حال (این انسان که زندگیش لحظات نهائی خود را سپری می کند) فرو رفته در سکرات رنج آور، موت و شدائد موجب قطع امید و ناله ضعیف و دردناک و کشش سخت نفسهای حال احتضار و رانده شدن مشقت بار از این دنیا سپس آن تازه چشم پوشیده را (پس از طی آن ناگواریها) با کمال یاس و انقطاع از این دنیا در کفن هایش پیچیدند و بی آنکه مقاومتی از خود نشان دهد، با کمال تسلیم و به آسانی کشیده شد و خسته و کوفته (چونان چارپائی که از مسافرتی خسته و درمانده برگردد و بدون مهلت به سفری دیگر رهسپارش کنند) لاغراز بیماری، بر روی چوبهای تابوت گذاشته شد. (این مسافر دیار ابدیت را) یاران و نزدیکان فرزندان و انبوه شتاب زده برادران به سوی دیار غربت بر دوش کشیدند دیار غربتی که دیدارها در آنجا قطع می شود- و تنهائی وحشت انگیز (که هیچ انسانی یارای همدمی با او را نخواهد داشت) بردند. تا آنگاه که تشییع کنندگانش برگشتند و آنان که در فراقش اندوه و ناله ها سر داده بودند، دنبال کار خود را گرفتند (در همان شب که وارد زیر خاک تیره دفن گشته است) برای پاسخ از سئوال بهت انگیز و گویای راز و آشکار ساختن لغزشهای او در امتحان اعمالی که در زندگی دنیوی مرتکب شده نشانده می شود. بالاتر از اینها بلای ورود در مایع جوشان عذاب الهی و سرنگون شدن در دوزخ و غوطه ور شدن در امواج سوزان آتش است و سختیهای نفسانی آن. نه هیچ سکون و استراحتی برای آن تبهکاران وجود دارد. و نه آرامشی که بتواند عذاب را برطرف نماید و نه نیروئی مانع از هجوم آن همه دردها و ناگواریهاست. مرگی حاضر و برنده وجود ندارد که بساط هستی اش را از عذاب اعمالش برهاند و نه حتی خوابی سبک (که حداقل لحظاتی را بیارامد) (این است داستان سرنوشت تبهکاران) میان انواعی از عذابهای کشنده و عذابهای متوالی ما به خدا پناه می بریم
ای بندگان خدا، کجا هستند کسانی که برای آنان عمر داده شد، ازنعمتها برخوردار شدند. به آنان تعلیم داده شد و آنان فهمیدند و کسانی که مهلت داده شدند، آن فرصت را در غفلت و لهو و لعب سپری کردند. از نعمت تندرستی و سلامتی برخوردار شدند، وظیفه خود را در برابر آن نعمتها به فراموشی سپردند مهلت طولانی دریافتند از طرف خالق زیبائی به آنان عطا شد و درباره عذاب نتائج اعمالشان تهدید گشتند وعده بزرگی به آنان داده شد ای بندگان خدا، از گناهان مهلک و عیوبی که خدا را به سخط و غضب می آورد، بپرهیزید ای دارندگان بینائی ها و شنوائی ها و عافیت و متاع دنیا، آیا هیچ پناهگاهی و خلاصی و آیا ملجا و تکیه گاهی وجود دارد، یا توانائی فرار یا مرجعی دیگر دارید، یا نه؟! (حال که نه پناهگاهی و خلاصی هست و نه ملجا و تکیه گاهی و نه توانایی فرار) پس به کدامین مسیر منحرف می شوید و به کدامین سوی برمی گردید؟ یا به کدامین پشتیبان مغرور می شوید؟ جز این نیست که نصیب هر یک از شما از زمین به طول و عرض قامت شما است خوابگاهی که گونه بر خاکش خواهید نهاد؟ هم اکنون به خود بیائید ای بندگان خدا، که مهلت وسیع به شما داده شده و روح در طول زمان ارشاد آزاد وبدنها در حال راحت و میدان تجمع برای زندگی و فرصت باقیمانده زندگی و استیناف اراده ها و مهلت برای توبه و اوقات وسیع است، پیش از کوتاهی زمان و تنگنای خوابگاه نهائی و ترس و جدائی روح از بدن و پیش از رسیدن غائبی که مورد انتظار است و پیش از مواخذه خداوند عزیز مقتدر.

شریف رضى گفته است:در روایت آمده است که هنگامیکه امیر المؤمنین(علیه السلام) این خطبه را خواند،پوست‌ها در بدن‌ها جمع شد، و چشمها گریست‌و دلها لرزید، و بعضى از مردم این خطبه را غراء مى‌نامند.


بزرگتر  کوچکتر 
تصاویر نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم با ترجمه استاد انصاریان
نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 64 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 65 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 66 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 67 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 68 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 69 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 70 نهج البلاغه مرکز طبع و نشر قرآن کریم صفحه 71






با متن عربی جستجو فراز بعد فراز قبل 
خدمات تلفن همراه
مراجعه: 86,419,823